شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

آیا سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ کار می‌کند؟

 

معمولا ارزان شدن سوخت در کشورهای غربی به افزایش مسافرت‌های جاده‌ای می‌انجامد. علت این امر هم کاهش هزینه‌ مسافرت با خودرو است. ده‌ها میلیون نفر دور از خانواده مشغول تحصیل و کار هستند و می‌خواهند در ایام تعطیلات به دیدار خانواده بروند. اما ارزان شدن نفت به ترافیک دیپلماتیک در خاورمیانه منجر می‌شود، به علتی کاملا متفاوت: چون درآمد دولت‌های نفتی و رانت‌خواران آن‌ها کاهش می‌یابد و کمتر می‌توانند دلارهای نفتی را صرف گسترش‌طلبی، آتش‌افروزی و خرید گروه‌های نیابتی کنند. این فقط یکی از دلایل موجی از نشست‌های صلح، مذاکرات میان طرف‌های درگیر و دیدارهای سیاسی در دسامبر ۲۰۱۸ حول‌و‌حوش مسائل منطقه‌ خاورمیانه است: از نشست یمنی‌ها در استکهلم برای آتش‌بس و مبادله‌ اسرا و اجساد گرفته تا سفر عمر البشیر رییس‌جمهوری سودان به سوریه، نشست ژنو با حضور وزرای خارجه‌ جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و روسیه در ژنو برای بازنویسی قانون اساسی سوریه و مذاکرات صلح طالبان و ایالات متحده در قطر.

نفت، عامل توسعه یا فساد و جنگ

از اول ماه اکتبر ۲۰۱۸ تا پایان دسامبر، قیمت نفت از بشکه‌ای حدود ۸۰ دلار به بشکه‌ای حدود ۵۰ دلار کاهش یافت که حدود ۴۰ درصد است؛ این یعنی کم شدن نفتی که بر آتش جنگ در خاورمیانه ریخته شده و خواهد شد. جنگ در دنیای امروز کسب‌و‌کاری پر‌هزینه است، از تامین سلاح و تدارکات گرفته تا استخدام جنگجو و مزدور، چون هیچ‌کس بدون گرفتن دستمزد در منطقه خاورمیانه نمی‌جنگد. دولت‌هایی که توسعه دغدغه‌ اول آن‌ها نیست به منابعی که آسان به‌ دست‌ آمده نیاز دارند تا آن‌ها را تاراج یا در میدان جنگ‌های بی‌حاصل هزینه‌ گسترش‌طلبی و رقابت بر سر نفوذ منطقه‌ای کنند. از سوی دیگر، کاهش درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران به‌علت نیم تا یک سوم شدن صدور نفت ایران، که یکی از طرف‌های پیگیری خصومت و جنگ در منطقه است، نیز از سطح تنش‌ها کاسته است. با ادامه روند خالی شدن جیب سپاه قدس که زالو‌وار منابع ایران را می‌مکد و کاهش دلارهایی که به سوی هم‌پیمانان جمهوری اسلامی در منطقه سرازیر می‌شود، نیروهای نظامی زمین‌گیر می‌شوند و راه‌حل‌های دیپلماتیک محتمل‌تر به نظر می‌آیند.

 

سیاست عملگرای ترامپ

اوباما عملا سیاست خاورمیانه‌ای نداشت و منطقه را به حال خود واگذاشته بود تا خود‌به‌خود به توازن برسد. در این شرایط، دولت‌ها و نیروهای یاغی مثل جمهوری اسلامی ایران و داعش دست بازتری برای آتش‌افروزی پیدا کردند. سیاست خاورمیانه‌ای دولت ترامپ سه محور اصلی داشته که به کاهش تنش در منطقه منجر شده است:

 

۱. تحریم جمهوری اسلامی ایران برای کاهش درآمد و بسته شدن دست ایران در آتش‌افروزی. تحریم‌ها موجب تحقق یک‌باره‌ شروط ۱۲ گانه‌ پمپئو برای جمهوری اسلامی نخواهد شد، اما به‌تدریج دست رژیم را تنگ‌تر و تنگ‌تر خواهد کرد. تفاوت است میان رفتار رژیمی که روزانه ۲/۳ میلیون بشکه نفت ۸۰ دلاری صادر می‌کند و رژیمی که روزانه ۸۰۰ هزار بشکه نفت ۵۰ دلاری می‌فروشد. جمهوری اسلامی ایران با این میزان درآمد در میان‌مدت و بلند‌مدت فقط می‌تواند به نیازهای حداقلی ایران پاسخ دهد، تا حدی که مردم گرسنه علیه آن‌ها نشورند. البته در کوتاه‌مدت ممکن است مقامات تا یک سال از ذخایر ارزی برای تداوم آتش‌افروزی‌ها در یمن، سوریه، افغانستان و لبنان استفاده کنند.

۲. کاهش قیمت نفت با فشار روی سعودی‌ها جهت افزایش نفت در بازار، که هم روسیه و هم جمهوری اسلامی ایران را در برنامه‌های نظامی و گسترش‌طلبانه‌شان محدود می‌کند. روسیه و جمهوری اسلامی نیروهای کلیدی برای سر پا نگه داشتن قصاب سوریه در قدرت بوده‌اند و کاهش نیرو و تدارکات از سوی آن‌ها بشار اسد را در برابر مخالفانش تضعیف می‌کند. در این شرایط، از سطح قصابی بشار اسد کاسته خواهد شد.

۳. حمایت و همکاری همه‌جانبه با اسرائیل و کشورهای عربی منطقه‌ خلیج فارس که بسط نفوذ اسلام‌گرایی شیعه و سنی را محدود می‌سازد. همچنین دولت ترامپ تلاش کرده است اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس را به هم نزدیک سازد. این نزدیکی البته نتیجه‌ سیاست‌های خصمانه‌ جمهوری اسلامی علیه همه‌ آن‌ها بوده است.

در دو سالی که از دولت ترامپ می‌گذرد این سیاست‌ها موفق بوده‌اند، بساط داعش جمع شده است و تنش‌ها نیز زمین‌گیر شده‌اند. البته بوق‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران تلاش داشته‌اند ترافیک دیپلماتیک در منطقه را نتیجه‌ گسترش‌طلبی جمهوری اسلامی معرفی کنند، اما این ترافیک نتیجه‌ ضعیف شدن موقعیت جمهوری اسلامی در ریختن نفت روی آتش بوده است و نه آتش‌افروزی‌هایش. جمهوری اسلامی ایران معمولا در سمت تشدید تنش‌ها قرار داشته است، نه سمت راه‌حل‌های دیپلماتیک، مگر آن‌که «نظام» در مخاطره باشد، تا آن‌گاه جام زهری نوشیده و نرمشی قهرمانانه انجام شود.

خروج نیروهای آمریکا از سوریه و پیامدهایش

پس از اعلام خروج حدود دو هزار نیروی آمریکایی از سوریه به دستور ترامپ، موجی از مخالفت‌ها با این تصمیم از سوی جمهوری‌خواهان ابراز شد. آیا این اقدام به ثبات بیشتر در منطقه کمک می‌کند یا آتش‌های نهفته را شعله‌ور‌تر می‌سازد؟ برای هر طرف این ماجرا می‌توان سه دلیل آورد. دلایل شعله‌ور‌تر شدن آتش جنگ در ادامه می‌آید:

۱. با خروج نیروهای آمریکایی، دولت ترکیه به مواضع کردها حمله خواهد کرد و با تضعیف کردها، داعش می‌تواند نیروهایش را جمع‌آوری کند و دوباره مناطقی را در شرق سوریه اشغال کند.

۲. در نبودِ نیروهای آمریکایی، که عاملی توازن‌بخش در سوریه بوده‌اند، اسرائیل تلاش می‌کند حملات خود علیه مواضع سپاه قدس را تشدید کند.

۳. روسیه نیز ممکن است سودای پر کردن خلا ناشی از عزیمت نیروهای آمریکایی را داشته باشد و با طرف‌های درگیر در شرق سوریه سرشاخ شود.

اما سه دلیل هم برای کاهش تنش یا حداقل حفظ وضعیت موجود می‌توان برشمرد:

۱. دولت آمریکا می‌تواند همچنان به حملات هوایی علیه داعش ادامه دهد و امکان سربلند کردن آن را به حداقل برساند؛ در یک سال گذشته، آخرین مواضع تحت کنترل داعش با همین روش مورد حمله قرار می‌گرفته‌اند.

۲. ترکیه بدون جنگ یا با جنگ با کردها می‌تواند خلا ناشی از نبودِ نیروهای آمریکایی را پر کند و این در دراز‌مدت تنش‌ها را کاهش می‌دهد. همیشه نیروهای منطقه‌ای برای ثبات منطقه‌ای بر ابرقدرت‌ها ارجحیت دارند. کردها، چه با حضور آمریکا و چه بدون آن، راه دشواری برای استقلال در هر چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق در پیش دارند و چون متوجه طولانی بودن این مسیر هستند نمی‌توانند عامل بی‌ثباتی در منطقه باشند.

۳. اسرائیل با یا بدون حضور ایالات متحده قادر است در برابر توسعه‌طلبی جمهوری اسلامی ایران از خود دفاع کند. اسرائیل به هیچ قیمتی اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی از خاک سوریه برای حمله به اسرائیل استفاده کند. ظاهرا مذاکراتی میان اسرائیل و روسیه در جریان بوده است تا نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی در فاصله‌ای مشخص از مرز اسرائیل مستقر باشند. جمهوری اسلامی در صورت تداوم حضور در سوریه بیشتر بازنده‌ خواهد بود تا برنده، چون مجبور است سالانه میلیاردها دلار هزینه کند، بدون این‌که برد سیاسی دیگر یا منفعت اقتصادی داشته باشد. این حضور به تسریع ورشکستگی اقتصادی «نظام» کمک خواهد کرد.

 

ترامپ و شعار «اولویت داشتن آمریکا»   

در عین این‌که داعش بسیار ضعیف شده است و دیگر نمی‌تواند خطری برای ایالات متحده باشد، خروج نیروهای آمریکایی بیشتر منشا سیاست داخلی دارد تا سیاست خارجی. ترامپ معتقد به هزینه از جان و مال آمریکایی‌ها برای ایجاد امنیت در دیگر نقاط دنیا نیست و این یکی از وعده‌های انتخاباتی‌اش بوده است (امریکا در اولویت است). ترامپ در کارزارهای انتخاباتی‌اش مدام می‌گفت آمریکایی‌ها بهتر است در سواحل وقت بگذرانند تا در مناطق جنگی. او اگر بخواهد در سال ۲۰۲۰ دوباره در انتخابات شرکت کند، که شواهد همین را می‌گویند، باید به این وعده‌اش عمل کند. البته حزب چپ آمریکایی، که همیشه منتقد مداخلات خارجی ایالات متحده بوده، در برابر این سیاست ترامپ سکوت پیشه کرده است.

 

تحلیلگر سیاسی و جامعه‌شناس
تازه چه خبر؟
گزارش‌های رسانه‌ای از مرگ شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در زندان تهران بزرگ خبر می‌دهند. منابع نزدیک به خانواده شاهین ناصری در گفت‌وگو با...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More