یک بستر و سه رؤیا؛ نگاهی به پیوند ایران، روسیه و ترکیه
سران سه کشور ایران، ترکیه و روسیه، هفته گذشته در نشستی یکروزه در استانبول سعی کردند درمورد مسائل کنونی و آینده سوریه مجدداً به توافقی دست پیدا کنند و در عین حال، گفتوگوهایی نیز درمورد مسائل مربوط به روابط دوجانبه خود داشته باشند.
نگاهی به ابعاد روابط سه کشور نشان میدهد که شکلگیری یکچنین اتحاد منطقهای میتواند در تغییر موازنه قدرت در منطقه تأثیرگذار باشد و چشماندازهای آینده منطقه را تحت تأثیر جدی قرار دهد. مروری گذرا بر ابعاد مختلف این روابط، چالشها و وحدتهای این سه کشور را روشنتر و جنبههای مختلف این تغییر موازنه قدرت را آشکارتر میسازد:
الف – چالشها و فرصتها
روسیه:
هر سه کشور، در حوزه بینالمللی با چالشهای مختلفی روبرویند و این رابطه جدید، امکانات و فرصتهایی در اختیار آنها قرار میدهد. درمورد روسیه و در فضای جنگ سرد جدیدی که میان غرب و روسیه ایجاد شده است، این وضعیت، جبههبندی جدیدی را بهنفع آن کشور به نمایش گذاشته است که در آن روسیه عملاً نقش محوری ایفا میکند و آمریکا در آن حضور ندارد. علاوهبر این، حضور قدرتمند و پررنگ روسیه در منطقه سبب شده است که حتی همه کشورهای متحد آمریکا در منطقه هم رابطه خوبی با آن کشور داشته باشند. مثلاً در ماجرای کاهش روابط دیپلماتیک غرب و روسیه بهخاطر ترور جاسوس سابق روسیه، هیچ کشوری در منطقه، ازجمله متحدان اصلی آمریکا منجمله اسراییل، مصر، ترکیه و عربستانسعودی، موضعی علیه روسیه اتخاذ نکردند و این نشاندهنده آن است که این کشورها در مقایسه با دهه گذشته، برای روسیه نقش مؤثر و تعیینکنندهتری در خاورمیانه قائلاند. در منطقه خاورمیانه، این از معدود مواردی است که در حل یک معضل خشونتبار منطقهای، با آنکه بسیاری کشورها ازجمله متحدان آمریکا نیز در آن درگیر بودهاند و هنوز نیروهای آمریکا نیز در سوریه حضور دارند، اما در مذاکرات مربوط به ترسیم عملی آینده سوریه، ایالات متحده نقشی بهعهده ندارد.
برای روسیه، ترکیه ازجهت خطوط لوله انتقال گاز به اروپا نیز حایز اهمیت است. بعد از اعمال تحریم ازسوی اروپا علیه روسیه بهخاطر تصرف کریمه و درگیریهای شرق اوکراین، بلغارستان که در مسیر این شاهلوله گازی قرار داشت، قرار داد خود را با روسیه فسخ کرد و پوتین به سراغ اردوغان رفت و با آنکه دو کشور بهخاطر رقابتهای منطقهای و مسأله مواضع متفاوتشان درمورد سوریه با هم اختلافنظر داشتند، اما عامل اقتصادی این قرارداد، باعث شد که فصل جدیدی از روابط میان دو کشور گشوده شود که با اعتراض جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا روبرو شد.
از سوی دیگر، برای روسیه، فروش اس۴۰۰، پیشرفتهترین سلاح ضدهوایی آن کشور، به یک کشور عضو ناتو نیز جنبه دیگری از روابط نزدیک و استراتژیک دو کشور محسوب میشود و عنصری است که میتواند در چارچوب معادلات فعلی، به نزدیکی هرچه بیشتر ترکیه به روسیه و فاصله گرفتن آن از «ناتو» منجر شود.
ترکیه:
برای اردوغان که دولتش از جنبه اقتصادی تحت فشار قرار دارد و شاخص قیمت پول کشورش، لیر در هفته گذشته سقوط کرد و نرخ تورمش دو رقمی است و ممکن است بعد از سالها رشد اقتصادی هشتدرصدی، با رکود اقتصادی مواجه شود و از جنبه سیاسی نیز با تهدید اتحادیه اروپا روبروست که ممکن است پرونده تقاضای عضویت در اتحادیه اروپای ترکیه را رد کنند و با توجه به سردی روابط ترکیه و آمریکا که منجر به بستهشدن بخش خدمات کنسولی آمریکا در استانبول شد و همچنین اشتباه محاسباتیش درمورد سقوط بشار اسد که اکنون درنتیجه آن، میزبان ۳/۵میلیون نفر پناهنده سوری شده است، نزدیکی و همگرایی با روسیه و ایران، موجب افزایش امکانات منطقهایش میشود.
اردوغان انتظار داشت که با روی کار آمدن ترامپ، سیاست آمریکا نسبتبه ترکیه تغییر کند که این اتفاق نیفتاد.
اکنون با نزدیکی ترکیه به روسیه، اردوغان از امکانات دفاعی پیشرفتهای برخوردار میشود که میتواند رابطه سرد این کشور را با ناتو جبران کند. علاوهبر این، قراردادهای اقتصادی روسیه برای صادرات اجناس ترک به آن کشور، سرمایهگذاری روسها در بخشهای مختلف اقتصادی و نیز گسترش حضور توریستهای روس در ترکیه، مزیتهای اقتصادی فراوانی برای ترکیه بهدنبال دارد که اردوغان نمیتواند از آنها چشمپوشی کند. همچنین باید به امضای قرارداد ساخت سه نیروگاه تولید برق هستهای بهوسیله روسیه به ارزش بیستمیلیارد دلار نیز توجه کرد که غرب چندان تمایلی به انجام آن نداشت و بر قدرت صنعتی و موقعیت ترکیه میافزاید. از این لحاظ، برای اردوغان که میخواهد رشد هشت درصدی ترکیه را مانند هشت سال گذشته حفظ کند، رابطه با روسیه ثروتمند، اهمیت فراوانی دارد.
ایران:
ایران در ارتباط با ترکیه، همواره همکاری و رقابتهای منطقهای داشته است . بحران سوریه، اختلافات دو کشور را تشدید کرد. حتی در کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریه ۲۰۱۷ نیز مولود چاووشاوغلو، وزیر خارجه ترکیه، در اظهارات تند و بیسابقهای گفت که سیاست طائفهگری ایران، موجب بیثباتی در بسیاری از کشورهای منطقه، همچون بحرین و عربستان و دیگر کشورهای خلیج فارس شده است و ایران را متهم کرد که میخواهد عراق و سوریه را تبدیل به دو حکومت شیعی دیگر کند. او تأکید کرد که این خطر واقعی است و باید ایران را مجبور کرد تا دست از مطامع خود بردارد؛ اما با تغییر مناسبات منطقهای و فاصلهگیری ترامپ از دولت ترکیه، روابط دو کشور تغییر کرد.
ایران که در میان سه کشور، از امکانات بینالمللی کمتری برخوردار است و بهخاطرمشکلات اقتصادی و سیاسیش با جهان، هنوز با معضلات جدی در ارتباط با نظام بینالمللی مواجه است، حجم زیادی از معاملاتش را همچنان ازطریق مؤسسات مالی ترکیه انجام میدهد. علاوهبر این، با تیرهشدن روابط ایران با امارات متحده عربی، دولت ایران مایل است که در این زمینه، روابط گستردهتری با ترکیه داشته باشد. همگرایی دو کشور در مخالفت با طرح استقلال کردستان و نیز حضور در اتحاد سهگانه فعلی برای حل مسائل سوریه و نیز نزدیکی و حمایت دو کشور از قطر در اختلاف میان این کشور و کشورهای عضو همکاری خلیجفارس، از عوامل دیگری بوده است که به همگرایی آنها افزوده است.
ب - واگرایی ترکیه و ناتو
ترکیه که سومین کشور بهلحاظ میزان جمعیت در میان کشورهای پیمان ناتو بهشمار میرود، از زمان کودتا علیه دولت آن کشور در سال ۲۰۱۵، در نوعی حالت واگرایی نسبتبه پیمان امنیتی ناتو قرار گرفت. نشریات هوادار اردوغان حتی برخی افسران آمریکایی را در پایگاههای ناتو، بهعنوان حامیان کودتا معرفی کردند و همین موضوع، محدودیتهایی را نیز مورد نحوه حضور مستشاران نظامی عضو ناتو در ترکیه ایجاد کرد.
اکنون نیز برخلاف اکثر کشورهای عضو ناتو که در حمایت از بریتانیا که روسیه را متهم به ترور جاسوس پیشین روسیه کرده بود، به اخراج دیپلماتهای روسی یا احضار سفیر آن کشور و یا محکوم کردن لفظی روسیه و آن اقدام پرداختند، نهتنها هیچکدام از این اقدامات را انجام نداد، بلکه حتی برخلاف مسیر ناتو، با سفر پوتین به ترکیه قبل از نشست مربوط به سوریه، پیوند قاطعانهتری از روابط دوکشور به نمایش گذاشته شد که مربوط به قطعیشدن تحویل موشکهای ضدهوایی اس۴۰۰ و نیز افتتاح پروژه نیروگاه هستهای ترکیه بود. این در حقیقت نوعی فاصله گرفتن از سیاستهای «ناتو»ست که مقابله با تهدیدهای اتحاد جماهیر شوروی و روسیه کنونی، بخشی از فلسفه وجودیش بهشمار میرود. از زاویه منافع جمهوری اسلامی ایران نیز این فاصلهگیری ترکیه، اقدام مثبتی محسوب میشود؛ زیرا پیوندهای استراتژیک ترکیه را با سوی غربی خود کمرنگتر میکند.
ج - اشتباه محاسباتی سه کشور درمورد ترامپ
یکی از دلایلی که میان سه کشور مشترک است و بهنوعی سببب نزدیکی انها شده است، به محاسبات آنها درمورد دولت ترامپ برمیگردد. ترکیه بر روی مایکل فلین، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ و از اعضای برجسته کمپین انتخاباتیش، سرمایهگذاری زیادی کرده بود. روسها نیز با فلین و دیگر اعضای کمپین ترامپ در حال ارتباط و تماس بودند. مضافبر اینکه خود ترامپ هم احساس مثبتی نسبتبه پوتین داشت. با برملا شدن پرداخت پول ازسوی ترکیه و روسیه به فلین، برکناری او و نیز مشکلات مربوط به دخالت روسیه در انتخابات آمریکا و نیز دستگیری یکی از کارمندان محلی ترک سفارت آمریکا در ترکیه و همچنین اختلافنظر درمورد حمایت تسلیحاتی آمریکا از کردهای سوریه، فضای ارتباطی روسیه و ترکیه با آمریکا دچار خدشه شده است و اکنون فضای مناسباتی این دو کشور با آمریکا، بسیار بدتر از قبل است. ایران نیز که فکر میکرد روحیه تاجرمسلکی ترامپ، او را بهسمت معامله با آن کشور خواهد راند، با رادیکالترین دولت در آمریکا از زمان انقلاب ۱۳۵۷ بهاینسو روبرو شد که علیه ایران موضع میگیرد و رسماً خواهان تغییر نظام ایران شده است. این تغییر انتظارات و اشتباه محاسباتی درمورد دولت ترامپ، اکنون مبدل به عاملی برای نزدیکی سه کشور شده، به همگرایی آنها کمک کرده و از رقابتهای میان سه کشور کاسته است.
د - چشمانداز باثباتتر رژیم سوریه و تقسیم مناطق نفوذ
در حال حاضر، سه کشور مزبور از بازیگران اصلی در سوریه محسوب میشوند.
ترکیه دامنه نفوذ گستردهای در شمال سوریه دارد که مخالفان در آنجا مستقرند و همچنین شهر عفرین را نیز در تصرف خود گرفته است. پناهندگان سوری بیش از هر کشور دیگری به ترکیه رفتهاند و در آنجا مستقرند. از آغاز بحران در سوریه، اردوغان فکر میکرد میتواند بشار اسد را سرنگون کند و لذا پیوند نزدیکی با مخالفان رژیم اسد برقرار کرد. ترکیه سرپل و گذرگاه و محل لجستیک حضور و نبرد مخالفان در سوریه بود. لذا در موقعیت کنونی ترکیه و نفوذی که این کشور بههم زده است، اپوزیسیون بشار اسد نمیتوانند بدون موافقت ترکیه بهراحتی اقدامی علیه رژیم سوریه انجام دهند. این کارت قدرتی است که ترکیه در روابط قدرت با آمریکا، اروپا و روسیه و ایران، از آن بهره میجوید.
ایران و روسیه نیز در بخش حمایت از رژیم بشار اسد و نیز سازماندهی ارتش این کشور و نیروهای شبهنظامی رژیم سوریه، نقش مهمی ایفا میکنند. لذا توافق هر سه کشور که بخشی از بازیگران صحنه را در کنترل و تحت نفوذ خود دارند، میتواند نقش مهمی در ثبات سوریه و تداوم حضور بشار اسد در قدرت داشته باشد؛ امری که امروز حتی رهبران اروپایی نیز به آن تن دادهاند. در این میان، هر سه کشور نیز بهدنبال در اختیار گرفتن حوزه نفوذ خود در خاک سوریهاند. روسیه مهمترین پایگاههای نظامی را در این کشور دارد و میخواهد پایگاههایش را گسترش دهد. ترکیه میخواهد شمال سوریه و مناطق مرزی با کردهای سوری را در اختیار بگیرد و ایران نیز میخواهد در مناطقی از سوریه پایگاه نظامی داشته باشد و نیز مسیر عراق به لبنان را در درون خاک سوریه کنترل کند. در این میان، وضعیت ایران از همه مخاطرهبرانگیزتر است؛ زیرا هم اسراییل و هم کشورهای عربی و هم آمریکا، تهدید کردهاند که با این سیاست ایران در سوریه، مقابله جدی خواهند کرد و بنابراین دائماً میخواهند هزینه حضور ایران در این میدان را افزایش دهند.
-
نتیجهگیری
سه کشور روسیه، ایران و ترکیه، در طول یکسال گذشته، بهخاطر تغییر نقش دولت ترامپ، مشکلات سیاسی هر سه کشور و فقدان سیاست روشن و مدبرانه امریکا در منطقهای بههمریخته و پرآشوب، علیرغم رقابتهای سخت پیشین، از آنجا که هرسه کشور بهدنبال یارگیریهای جدید و ایجاد فضای جدید برای گسترش و ارتقای خود هستند، به یکدیگر نزدیک شدهاند .
بهنظر میرسد بنا به همین دلایل، فعلاً امکانات همگرایی سه کشور در حال گسترش است؛ اما هرچند که سه کشور در یک بستر قرار دارند، اما رؤیاها و تصاویر متفاوتی در سر میپرورانند. باید دید این روند تا کی ادامه خواهد داشت. شکست حزب حاکم در ترکیه در انتخابات پارلمانی سال جاری و یا چرخش مجدد این کشور بهسمت عربستان و یا انجام تغییرات عمده سیاسی در ایران، میتواند ازجمله عواملی باشد که تداوم این اتحاد را با مشکل مواجه سازد و بسترهای متفاوتی برای حرکت آینده آنها شکل بگیرد.