رنجی که افغانستان از طالبان و همسایگان میبرد
افغانستان مصیبتزده دهههاست که رنگ آرامش و صلح به خود ندیده است. در هر خانهای که میروی مردم داغدار عزیزی هستند. از شمالیترین نقطه در پنجشیر در نزدیکی کوههای هندوکش تا جنوبیترین مکانها در قندهار و جلالآباد تا هرات و غزنی، داستانهای شنیدنی از رشادت مردم در مبارزه علیه شوروی اشغالگر تا طالبان دهشتافکن میشنوی و عزیزانشان که پیر و جوان در مقاومت و جبهه کشته شدهاند.
اما داستانهای دیگری نیز برای شنیدن است. داستان دوران صلح و سازندگی این کشور از زمان سقوط طالبان در سال ۲۰۰۲ میلادی که ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا توانست طالبان را ساقط و القاعده را از این کشور ریشهکن کند.
در داستانهای دو دهه اخیر، از زمان روی کار آمدن دولت موقت حامد کرزای تا به دوره کنونی که دولت وحدت ملی نامیده میشود شهدای افغانستان دیگر در مقاومت کشته نشدهاند بلکه به تیر غیب و در حملات انتحاری از بین رفته و یا شخصیتهای آن ترور شدهاند.
در این میان بهخصوص کابل، پایتخت افغانستان شاهد بیشترین موج حملات و ناامنیها بوده است. در حمله انتحاری روز دوشنبه به یک مرکز آموزشی نوجوانان در دشت برچی در غرب کابل، بیش از ۴۸ نفر کشته و نزدیک به ۷۰ نفر مجروح شدند در حالی که شاهدان عینی رقم کشتهشدگان را بالغ بر ۱۰۰ نفر میدانند. این در حالیست که جنگ در ولایت غزنی همچنان ادامه داشته و تاکنون گزارشهای تایید نشدهای خبر از کشتهشدن صدها پلیس و سرباز ارتش افغانستان را میدهند.
شدت گرفتن حملات انتحاری در یکسال گذشته بهخصوص در شهر کابل هم از ضعف دولت وحدت ملی به دلیل اختلافات درونی این دولت حکایت میکند و هم از تحریکات خارجی بهخصوص توسط همسایگان افغانستان که هر کدام این کشور را جولانگاه رقابتها و انتقامگیریهای خود از دیگری کردهاند.
دولت وحدت ملی به ریاست جمهوری محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله رئیس اجرایی دولت، ناتوان از گماردن افراد متخصص و حرفهای در مشاغل حساس دولتی مانند، وزارت دفاع، وزارت کشور و بخش امنیتی و اطلاعاتی و ترجیح قومی در بافت دولت و اداره اطلاعات و امنیت، آسیب بزرگی را به بدنه امنیتی و دفاعی وارد کردهاند که جبران آن در شرایط اخیر دشوار به نظر میرسد.
بیشتر حملاتی که امروز در شهرهای بزرگ و یا مقرهای نظامی و امنیتی انجام میشود با هماهنگی افراد نفوذی در بخشهای امنیتی ممکن است. استخدام بیرویه در قول اردوی افغانستان یا همان پلیس این کشور بدون رویه جاری و متداول کنترل سوء پیشینه افراد، مهاجمین اسبق طالب را به عنوان نیروهای مورد اعتماد پشتون جلب ارتش و وزارت کشور و اداره امنیت کرده است.
طالبان دیروز و ستون پنجم امروز نقش عمده و کلیدی را در بالا رفتن تعداد حملات و رقم کشتهشدگان در۴ سال گذشته و از زمان ریاست جمهوری محمد اشرف غنی احمد زی داشته است که خواستار حضور بیشتر پشتونتبارها در بخشهای دفاعی و امنیتی بوده است. افرادی که هویت آنها احراز نشده و با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، میروند تا کشور را در یک بحران داخلی جدی قرار دهند.
یک مقام وزارت خارجه که نمیخواهد هویت وی آشکار شود به من گفت که به طور متوسط در هر ماه ۷۵۰ نفر در افغانستان بر اثر حملات تروریستی کشته میشوند.
بیکاری و شرایط اقتصادی اسفناک بخش دیگری از جامعه را به آدمربایی یا همان اختطاف، قاچاق مواد مخدر و دیگر جرم و جنایتها واداشته است.
در کنار تمامی تهدیدهای امنیتی و جنایتهای درون شهری، همسایگان نیز از تروریستهای طالب برای رسیدن به مقاصد خود استفاده سیاسی میکنند.
ایران سرخورده از شکست توافق هستهای یا همان برجام، برای عرض اندام در مقابل آمریکا گفته میشود که بار دیگر با نزدیکی به طالبان کمکهایی را در دسترس این گروه قرار داده است و پاکستان متحد دیگر ایالات متحده خشمگین از قطع کمکهای کنگره آمریکا از گفتگوهای صلح با طالبان به عنوان ابزاری برای فشار به آمریکا و پیچیده کردن این مذاکرات استفاده و سودجویی میکند.
در این هنگامه، قطر نیز وارد شده و در رقابت با عربستان سعودی سعی دارد که ابتکارعمل را با باز نگاه داشتن دفتر سیاسی طالبان در دوحه در انحصار خود نگاه دارد و از این طریق با آمریکا وارد مذاکره شود.
هر چند که مخالفت با بازگشایی سفارت قطر در کابل و ممانعت از شروع پروازهای شرکت هواپیمایی قطر به افغانستان، قطر را در این صفآرایی در کنارجمهوری اسلامی قرار داده است تا به شیوه آنها از طالبان استفاده نماید.
دولت افغانستان چنان از آتش بس ۳ روزه با طالبان در ایام عید فطر استقبال و آن را مهم و بزرگ جلوه داد که کشته شدن افراد پلیس در ننگهار و دیگر ولایات را در خلال آتش بس دستوری به نیروهای امنیتی از خاطر برد و آتش بس موقت را شروعی جدی برای ایجاد آتش بسی بلند مدت و گفتگوهای صلح انگاشت.
اینک بار دیگر صحبت از آتش بس دیگری در دوره عید قربان است که بعید به نظر میرسد با این حجم از تلفات انسانی مردم افغانستان روی خوشی به آن نشان دهند و یا اشرف غنی بتواند آن را به مردم پیشکش کند.
مدتی است که حملات انتحاری را به داعش نسبت میدهند اما چه کسی در افغانستان است که نداند داعشی در این کشور نیست و همان طالبان وطنی و پاکستانی نامشان را عوض کرده تا برای خود چتر حمایتی از این طریق بگسترند و رعب و وحشت تازهای در اجتماع ایجاد کنند.
مردم افغانستان بهخصوص اهالی کابل، صبحها که از خانه به دنبال کار و پیشه میخواهند بروند، از خانوادههای خود خداحافظی صمیمی و وداعی طولانی میکنند. آنها مطمئن نیستند که آیا شب بار دیگر یکدیگر را خواهند دید یا نه. مرگ در سایه هر شهروند این کشور در کمین نشسته است و شرمساری آن برای جامعه بینالملل و مسلمانانی است که به نام مذهب افراد بیگناه را به خاک و خون می کشند.