آیا «برجام اروپایی» به پایان راه رسیده است؟
پس از ورود ترامپ به کاخ سفید، ادبیاتی که او در صحبت از برجام بهکار برد عینا مشابه ادبیات نتانیاهو بود. او نیز چون نتانیاهو برجام را «معاملهای بد» توصیف کرد، و معتقد بود براساس این توافق، ۱۵۰ میلیارد دلار در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و گلوگاههای بانکی و ارزی ایران باز شده، اما در مقابل، در رفتار جمهوری اسلامی ایران در منطقه و در تقابل با آمریکا تغییری مشاهده نمیشود. این شد که او تصمیم خود را اعلام کرد؛ تصمیمی مبنیبر پارهکردن برجام.
البته پیش از اعلام ترامپ، شخصِ آیتالله خامنهای، نه حسن روحانی، از موضعی سختگیرانهتر گفته بود اگر آمریکا برجام را پاره کند، ما آن را آتش میزنیم. این موضع سرسختانه رهبر جمهوری اسلامی ایران، که پیشتر برجام را یک «خسارت محض» دانسته بود، چنان به مذاق «دلواپسان» شیرین آمد که هر لحظه مترصد نقض پیمان از سوی آمریکای بدعهد (تعبیری که خامنهای در توصیف آمریکا استفاده کرد) بودند تا جمهوری اسلامی به دستور رهبر برجام را آتش بزند. کمترین معنای این تهدید آن بود که در پی خروج آمریکا از برجام، جمهوری اسلامی ایران نیز از آن خارج خواهد شد، و درنتیجه، خود را ملزم به اجرای تعهدات برجام از جمله محدودیت غنیسازی نمیبیند.
یک ماه پیش از پایان ضربالاجل ترامپ، در اردیبهشت ۹۷، علیاکبر صالحی هشدار داده بود که جمهوری اسلامی ایران به نقضکنندگان این توافق «ضربشست ویژهای» نشان خواهد داد. این سخن رییس سازمان انرژی اتمی ایران، که وظیفه پیشبرد جوانب فنی پرونده هستهای را عهدهدار است، در آن زمان ترجمان عملی «آتش زدن» برجام تلقی شد. اما همان زمان، کمتر کسی توجه کرد که صالحی بهطور مشروط گفته بود در صورت لغو این توافق، «زمانی که مسئولان بلندپایه نظام [بخوانید رهبر] اراده کنند، ضربشست ویژهای برای برهمزنندگان این توافق خواهیم داشت».
آبباریکهای به نام برجام اروپایی
در پی خروج آمریکا از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۹۷، هیچ واکنش سخت و ضربشست ویژهای از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران دیده نشد، هیچ. فردای آن روز، علی خامنهای موافقت علنی خود را با برجام اروپایی، برجام منهای آمریکا، اعلام کرد، تا آب یخی باشد بر دلواپسانی که شماریاز آنها در مجلس در اعتراض به خروج آمریکا از برجام کاغذی را بهعنوان نماد برجام آتش زدند.
آیتالله خامنهای در جدیدترین موضع خود نهتنها فرمان مقابلهبهمثل مبنی بر خروج ایران از برجام را نداد، بلکه با آبباریکهای به نام برجام اروپایی موافقت کرد، البته بهشرطیکه دولت از طرفهای اروپایی بابت تعهداتشان به برجام اروپایی «تضمین» بگیرد.
از آن تاریخ، مذاکرات فشرده مجدد، اما این بار با محوریت تدوین سازوکار «کانال مالی ویژه» برجام اروپایی، کلید خورد، ولی هرگز طرح تفصیلی و تدوینیافتهاش گشوده نشد، چه رسد به اینکه طرفهای اروپایی بابتش تضمین دهند.
اروپا: شناگرانی با ترس از خیس شدن
با گذشت ۷ ماه از موافقت خامنهای با برجام اروپایی، اروپا نهتنها تضمین نداده، بلکه مفاد کانال ویژهاش نیز هنوز روشن نیست. افزون بر این، خبرهای جستهوگریختهای میرسد مبنی بر اینکه سازوکار کانال مالی ویژه اروپا با ایران چنان تحتفشار آمریکا قرار گرفته که تاکنون هیچیک از کشورهای اروپایی حاضر به میزبانی مذاکرات نشدهاند.
وضعیت غریبی را که برجام اروپایی در آن گرفتار آمده میتوان از تمثیل جواد ظریف دریافت که در تازهترین اظهاراتش «بیتهوری» اروپا در برابر امریکا را به شنا کردن با «ترس از خیس شدن» تشبیه کرده است. ظریف در ادامه افزود «نمیشود بدون اینکه خیس شد شنا کرد.»
این یعنی از نظر ظریف اروپا نمیتواند از تکتک اقدامات یکجانبه ترامپ ناخرسند باشد، ولی در مقابل، حاضر به پرداخت هیچ هزینهای نباشد. مخالفت ترامپ با اروپا بر سر مساله برجام شاید یکی از جزییترین اختلافات میان اروپا و آمریکا باشد، ولی آنچه از منظر تهران مهم است این است که در همین اختلاف جزیی میان طرفین مستقر دو سوی اقیانوس آتلانتیک، اروپا برای حفظ برجام حاضر به پرداخت کوچکترین هزینهای نیست، چه رسد به دادن تضمین به تهران.
با این تفاسیر، پس از گذشت ۷ ماه از خروج آمریکا از توافق هستهای، برجام اروپایی در نقطه صفر ایستاده است. به بیان روشنتر، برجام اروپایی فقط یک نام است؛ نامی که گرچه اراده سیاسی اروپا را یدک میکشد، ولی تحقق آن در گروی موافقت آمریکاست، آمریکایی که هیچ غلطی نمیتواند بکند!
از اینرو، به نظر میرسد توپ دوباره به زمین مقامات بلندپایه نظام [بخوانید رهبر] غلتیده تا سرانجام درباره ماندن یا خروج از برجام تصمیمگیری کند، تصمیمی که هر گزینهاش دشواریهای خاص خود را دارد. خروج از برجام و آغاز غنیسازی نهتنها هزینههای هنگفتی را بر اقتصاد رنجور ایران تحمیل میکند، بلکه اروپا را نیز در وضع تحریمهای سنگین با آمریکا همراه و همنوا خواهد کرد. اما از سوی دیگر، باقی ماندن در «برجامِ بیفرجام» و پایبندی به تعهداتش، علاوه بر اینکه حیثیت و اعتبار رهبر را زیر سوال میبرد، دردی از اقتصاد کشور درمان نمیکند، اقتصادی که بهخاطرش «اسلام ناب محمدی» با «شیطان بزرگ» وارد مذاکره شد.