آمریکناینترپرایز: چرا مقابله با ایران ضروری است؟
«مؤسسه آمریکناینترپرایز»، اندیشکدهای مستقر در واشنگتن که بیشتر به موضوع سیاستگذاری عمومی میپردازد، روز دوشنبه دهم اردیبهشتماه، در مقالهای تحلیلی به دلایل ضرورت مقابله با فعالیتهای ایران در منطقه خاورمیانه پرداخته و نوشته است که حکومت جمهوری اسلامی، تهدیدی جدی و آشتیناپذیر برای آینده خاورمیانه است که بهعنوان دشمن مشخص ایالات متحده آمریکا عمل میکند.
در این مقاله به قلم کنت پولاک (Kenneth Pollack) تحلیلگر سرشناس در سازمان سیا و از اعضای پیشین شورای امنیتملی آمریکا آمده است:
من طرفداری از پیشگرفتن نوعی سیاست مقابله با حکومت ایران را جدی میگیرم؛ هرچند که هیچگونه دشمنی با مردم ایران ندارم و خواهان چیزی جز دوستی و تفاهم صلحآمیز میان دو کشور ایران و آمریکا نیستم.
من در تمام طول خدمت دولتی خود، همواره تا جایی که رهبری ایران علاقهمند به آن بوده است، خواهان گفتوگو و حتی داشتن رابطه با حکومت ایران بودهام. در زمان حکومت هاشمی رفسنجانی، امیدوار بودم که او بتواند موانع رابطه با دولت جورج بوش پدر را از سر راه بردارد. بوش بهراستی معتقد بود که حسننیت، حسننیت میآورد. من در زمان ریاستجمهوری بیل کلینتون، در شورای امنیت ملی آمریکا، مسؤول بخش امور کشورهای منطقه خلیجفارس بودم و از نزدیکی و داشتن رابطه دیپلماتیک با ایران در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی پشتیبانی میکردم. واقعیت این است که من در عین حال، درمورد مذاکرات برای رسیدن به توافق هستهای، تردیدهای خودم را نیز داشتم؛ اما بر این باور بودم که آمریکا باید به این موضوع یک شانسی بدهد و به نظرم، تلاش برای رسیدن به آن، ارزش داشت؛ زیرا این مذاکرات میتوانست به گامهای بزرگتری برای آشتی و همزیستی بیشتر ميان دو کشور منجر شود.
شکست همه این تلاشها برای نزدیکی به حکومت ایران، بهویژه تلاشهای دوران اوباما، نخستین دلیل منطقی من برای گرفتن یک موضع سرسختانهتر درمورد حکومت این کشور است.
پساز آنهمه ابراز علاقه و دراز کردن دست ما بهسوی ایران، اکنون مشخص شده است افرادی که سیاست خارجی ایران را اداره میکنند، هیچ علاقهای به داشتن روابط بهتر با آمریکا ندارند.
آنها هنوز آمریکا را بهعنوان دشمنی برای خود قلمداد میکنند و با ما بهعنوان یک دشمن رفتار میکنند. آنها هنوز آمریکا را مقصر همهچیز میدانند و پس از آنهمه ابراز علاقه و دوستی صادقانه ما، امروز بر من روشن شده است که مقصر واقعی ما نیستیم؛ بلکه دشمن ماست.
همه ما میتوانیم درمورد اینکه چرا نیروهای تندرو در ایران، آمریکا را دشمن این کشور معرفی میکنند، نظر بدهیم. درمورد اینکه چقدر از این احساس دشمنی، از بدگمانی و کژپنداری نسبتبه گذشتهها ریشه میگیرد و اینکه چقدر آنها به داشتن یک دشمن خارجی برای توجیه ایدئولوژی حکومت خودشان که بیش از پیش به رژیمی نامشروع و نامحبوب در کشور تبدیل شده، احتیاج دارند.
ما همچنین میتوانیم درک کنیم که از رفسنجانی و خاتمی گرفته تا روحانی و ظریف، ممکن است قصد سازش و همزیستی با آمریکا را داشته باشند، ولی آنها هرگز قادر نبودهاند در این مسیر گامی مؤثر بردارند.
در زمان اوباما، بیشترین تلاشهای آمریکا در دوره یک رییس جمهوری کشور برای تبدیل ایران از دشمن به دوست، انجام گرفت. اوباما حتی دوستان و همپیمانان آمریکا را هم در این مسیر دیپلماتیک نادیده گرفت و آنها را تنبیه و گوشمالی داد. ایرانیها هیچگاه یک رهبر آمریکایی را که اینقدر به خواستههای آنها گردن بگذارد، در تاریخ روابط دو کشور نداشتهاند.
اگر ایران حتی نتواند اوباما و کِری را هم دوست خود قلمداد کند، بسیار سخت است که بتوان به نتیجه دیگری غیر از این رسید که تهران مصمم است که به هر دلیل ممکن، آمریکا همیشه دشمن آن باقی بماند.
ما چه بخواهیم چه نخواهیم، خاورمیانه درحال گذار به یک دوران تاریخی جدید است.
هرچه حکومت ایران اجازه داشته باشد تا در این گذار تاریخی، دخالت بیشتری بکند، آینده این منطقه متزلزلتر و بدبختتر خواهد بود. این همان تهدید بزرگی است که ایران متوجه آمریکا در خاورمیانه میکند. البته درصورتی که اجازه پیشبرد این تهدید، به آن کشور، داده شود.