شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

شیوه‌ها و ابزار مبارزه دیروز، تابوهای امروز

 

همزمان با اعتراض‌های بی‌سابقه خیابانی که هر روز از نقطه‌ای سر بلند می‌کند و با ظهور صدایی قدرتمند در عرصه سیاست ایران که آشکارا خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی است، نبرد گفتمانی حکومت با مخالفانش به اوج خود رسیده است. در این نبرد تبلیغاتی، حکومت ایران از سه اتهام اصلی برای بی‌اعتبار کردن مخالفان خود استفاده کرده که تا حد زیادی در ایجاد شکاف میان نیروهای سیاسی و بدنه جامعه، موفق بوده است. این اتهامات عبارت‌اند از:  

الف) گرایش به نبرد مسلحانه  

ب) دریافت کمک از دولت‌های متخاصم

ج) حمایت از تحریم حکومت ایران

مانور گسترده دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی موفق شده است از این سه رویکرد، سه تابوی قدرتمند بسازد که شکستن آن‌ها، همچون خیانت به ملت جلوه می‌کند. اما سؤال این است که آیا این رویکردها در انقلاب ۵۷ هم نقشی داشته‌اند؟

در این یادداشت، تلاش می‌کنم ازطریق اسناد تاریخی، گزارش‌های حکومتی و اظهارات چهره‌های شاخص انقلاب، پاسخی برای این پرسش بیابم.  

 

نبرد مسلحانه

یکی از پرطنین‌ترین اتهام‌های حکومت ایران به مخالفانش چه در داخل و چه در خارج از کشور، مسأله مبارزه خشونت‌بار، تروریسم و مشی مسلحانه است. حکومت ایران توانسته است با توسل به گفتمان‌های پرطرفدار ضدخشونت، هر شکلی از مبارزه قهری را مردود و فاقد اعتبار جلوه دهد. تا جایی که حتی تحلیل شرایط مبارزه مسلحانه و نه تشویق به آن هم یک تابوی جدی در گفتمان سیاسی ایران محسوب می‌شود.  

عبدالله رمضان زاده، قائم مقام جبهه مشارکت اسلامی و از اعضای کمیته انقلاب اسلامی (در سال‌های نخست پس از انقلاب ۵۷)، اخیراً در حساب کاربری توئیتر خود درباره مبارزه مسلحانه چنین نوشته است:  

«هیچ امری در فعالیت سیاسی مدنی توجیه‌گر توسل به فعالیت مسلحانه و ترور و کشتار نمی‌شود.»

این درحالی‌ست که مروری بر تاریخ مبارزات گروه‌های اسلامی با حکومت پهلوی، تصویری کاملاً متفاوت با مواضع فعلی جمهوری اسلامی را آشکار می کند. در واقع، بخش عمده‌ای از نیروهای متعلق به طیف نهضت اسلامی که آقای رمضان‌زاده هم از آن‌ها محسوب می‌شود و بعدها در کنار آن‌ها کمیته انقلاب اسلامی را تشکیل دادند، نبرد مسلحانه را به‌عنوان مشی اصلی مبارزاتی خود برگزیده بودند.  

ازجمله نخستین گروه‌های اسلامی که با مشی مسلحانه به مبارزه با حکومت پهلوی پرداختند، هیأت‌های مؤتلفه اسلامی، حزب ملل اسلامی، حزب‌الله و جبهه آزادیبخش مردم ایران (جاما) بودند که در سال‌های دهه چهل به مشی مسلحانه روی آوردند. تعداد دیگری از گروه‌های اسلامی مسلح که در اواسط دهه ۵۰ شکل گرفتند، عبارت‌اند از «امت واحده»، «منصورون»، «صف»، «فلاح»، «موحدین»، «بدر»، «ابوذر نهاوند»، «شیعیان راستین همدان»، «الله‌اکبر اصفهان»، «الفجر زندان قصر»، «فلق» و «مهدیون».  

از این میان، گروه «فلق» در سال ۵۳ در آمریکا توسط چند تن از دانشجویان عضو انجمن‌های اسلامی خارج از کشور تشکیل شد. از اعضای برجسته آن می‌توان به حسن واعظی، محمود یاسینی و محمد طیرانی اشاره کرد. یکی دیگر از اعضای مؤسس این گروه، مصطفی تاجزاده است که در کنار آقای رمضان‌زاده، عضور شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی است. بخشی از گروه، در سال‌های منتهی به انقلاب، پس از دیدار با روح‌الله خمینی، با مساعدت مهدی عراقی و مرتضی مطهری به سوریه و لبنان رفتند و آموزش‌های نظامی دیدند(۱) و سپس به ایران بازگشتند و ازجمله در سقوط پایگاه عشرت‌آباد نقش ایفا کردند.  

یکی دیگر از گروه‌های مهم توحیدی، «منصورون» بود که از ادغام چهار گروه کوچک‌تر شامل اعضای انجمن اسلامی خرمشهر، نیروهای وابسته شیخ عبدالحسین سبحانی، گروه مسلحی در اهواز و گروهی از اعضای سابق مجاهدین خلق، در سال ۱۳۵۳ شکل گرفت. محمدباقر ذوالقدر، علی جهان‌آرا، محسن رضایی و علی شمخانی از اعضای برجسته منصورون بودند. این گروه از طریق آیت‌الله راستی کاشانی با خمینی در ارتباط بودند.(۲) ازجمله عملیات‌های مسلحانه گروه، ترور مهندس بروجردی، از مدیران شرکت نفت، ترور مولایی، شهردار رفسنجان، انفجار در کلانتری ناحیه ۵ آبادان، ترور رییس پلیس بهبهان و ترور سرهنگ عیوضی، ریاست گارد دانشگاه جندی‌شاپور بود.  

گروه جالب توجه دیگر، گروه توحیدی «صف» است که اعضای اصلی آن بعد از انقلاب، نقش‌های کلیدی در نهادهای نظامی و اطلاعاتی ایران را به‌دست گرفتند. اکبر براتی (از مسؤولان اطلاعات سپاه)، محسن آرمین و یحیی رحیم‌صفوی از بنیان‌گذاران این گروه بودند. «صف» که در تهران و اصفهان فعالیت داشت، به‌طور مستقیم با مرتضی مطهری، محمد بهشتی و علی خامنه‌ای در ارتباط بود. از عمده عملیات‌های پیش از انقلاب این گروه، انفجار رستوران خوانسالار تهران و انفجار مینی‌بوس مستشاران آمریکایی بود.  

درنهایت، هفت تشکل از میان این گروه‌ها در سال ۵۸، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را پدید آوردند.(۳)

با نظری به اعضای تشکیل‌دهنده این گروه‌های مسلح، به‌روشنی می‌توان دید که این چهره‌ها بدنه اصلی سیاسی، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را پس از ۵۷ تشکیل داده‌اند و تا همین امروز در عرصه سیاسی و مدیریتی نقشی پررنگ دارند. ازسوی دیگر، ارتباط مستمر و مستقیم این نیروها با روح الله خمینی و علی خامنه‌ای و دیگر روحانیون بلندپایه حکومت ایران، نشان از پیوند مستحکم فکری، عقیدتی و مکتبی میان خط‌مشی مسلحانه این گروه‌ها و بنیان‌گذاران نظری جمهوری اسلامی حکایت دارد.  

 

دریافت کمک از دولت‌های متخاصم

با افول مبارزه مسلحانه علیه حکومت اسلامی، اتهام ارتباط با دولت های متخاصم و دریافت کمک از آن‌ها به کارزار تبلیغاتی اصلی جمهوری اسلامی در مواجهه با مخالفانش بدل شده است. جمهوری اسلامی تا حد زیادی در پیشبرد این کارزار موفق بوده است؛ چنان‌که امروز برای بخش قابل‌توجهی از فعالان سیاسی و بدنه جامعه، هر شکلی از دریافت کمک مالی، سیاسی یا تبلیغاتی برای پیشبرد مبارزات ضدحکومتی، امری مذموم تلقی می‌شود.  اما آیا انقلابی‌های دیروز و حاکمان امروز ایران، خود از این اتهامات مبرایند؟  

روزنامه دنیای اقتصاد در مقاله‌ای راجع‌به علل مخالفت بازاریان با حکومت ایران، چنین می‌نویسد:  

مخالفت و انتقاد جدی و فعالانه از یک رژیم و نظام سیاسی مستقر، نیاز به منابع مادی دارد تا منتقدان با یک حرکت از میدان مبارزه خارج نشوند. این ویژگی است که بازاریان ایران واجد آن بودند و توانستند با استفاده از منابع مالی خود به انقلابیون کمک کنند.(۴)

حقیقت این است که بازاریان یکی از منابع مهم مالی گروه‌های اسلامی بودند. درعین‌حال، پولی که از محل وجوهات شرعی در اختیار روحانیون بود نیز به‌عنوان یکی از منابع اصلی تأمین مالی انقلابیون استفاده می‌شد؛ اما حتی باوجود این منابع مالی سرشار، نیروهای نزدیک به نهضت خمینی، در مواردی از دولت‌های خارجی ،علاوه‌بر تقاضاهای دیگر، درخواست کمک مالی هم کرده‌اند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.  

به‌رغم روابط گسترده نیروهای نزدیک به خمینی با بسیاری از کشورهای خارجی، سه کشور سوریه، مصر و لیبی، روابط عمیق‌تری با گروه‌های اسلامی مخالف شاه داشتند که نیازمند توجه ویژه است.  

 

الف) سوریه  

مرکز اسناد انقلاب اسلامی آذرماه سال ۹۴ در اقدامی غیرمنتظره، گزارشی باعنوان «بازخوانی حمایت‌های سوریه از ایران» منتشر کرد. در این گزارش، سندی از ساواک مبنی‌بر کمک‌های سوریه به نیروهای وفادار به خمینی هم منتشر شده است (تصویر شماره ۱). در این گزارش آشکارا به حمایت‌های نظامی، اطلاعاتی و تبلیغاتی حکومت وقت سوریه از نیروهای نزدیک به خمینی اذعان شده است. در بخشی از گزارش آمده است:  

«سلسله شکست‌های حکومت‌های عربی از صهیونیست‌ها، خشم آنان را نسبت‌به تهران به‌عنوان متحد تل‌آویو  بیش از پیش کرد. با آغاز نهضت امام خمینی و شروع مبارزه علیه حکومت پهلوی، حافظ اسد از مخالفان شاه حمایت کرد. او با جناح‌های مخالف ایرانی، از طریق امام موسی صدر، دکتر چمران و بسیاری دیگر از مبارزان ایرانی ارتباطاتی برقرار کرد و آموزش نیروهای مبارز را در کشورش به‌عهده گرفت. اسد پس از تبعید امام به پاریس، به تمام سفارت‌های خود در خارج از کشور به‌خصوص پاریس دستور داد از هیچ کمکی به مخالفان شاه دریغ نکنند.»(۵)  

 

تصویر شماره ۱

 

از میان چهره های نظامی کلیدی جمهوری اسلامی، مصطفی چمران، محمد غرضی، یحیی رحیم‌صفوی و مرضیه دباغ در سوریه آموزش دیدند و نیروهای ایرانی را آموزش می‌دادند و تجهیز تسلیحاتی می‌کردند. خبرگزاری تسنیم به‌نقل از مرضیه دباغ (حدیدچی) از بنیان‌گذاران سپاه پاسدارن و فرمانده سپاه غرب ایران، چنین نقل می‌کند:

«بعضی برای دوره های آموزش چریکی و بعضی هم برای تهیه اسلحه و مهمات و برخی برای ابلاغ پیام و کارهایی از این قبیل می آمدند؛ اگر زن بودند، آموزش نظامی آنها به من سپرده می‌شد. آموزش‌ها بسته به نوعش از ۲۰ تا ۴۵ روز طول می‌کشید و محل آن نیز در پادگان‌های بین مرز لبنان و سوریه واقع بود.»

این خبرگزاری به نقل از دباغ، کمک‌های سوریه را شامل آموزش نظامی، تهیه اسلحه و حتی جمع‌آوری اطلاعات برای نیروهای ایرانی ذکر می‌کند.(۶)

 

ب) مصر

تخاصم مصر با حکومت پهلوی، جنسی مشابه نارضایتی سوریه داشت. پذیرش و همکاری اقتصادی با اسرائیل، نزدیک‌شدن شاه به غرب و به‌ویژه نقش شاه به‌عنوان ژاندارم خلیج فارس که به‌شدت از تأثیر کشورهای عرب منطقه کاسته بود، دلایل کافی برای نفرت جمال عبدالناصر از حکومت پهلوی بود. اما برای فهم چیستی روابط مصر با انقلابیون ایران، ابتدا باید یک چهره کلیدی را معرفی کنیم: فتحی الدیب.  

محمد فتحی الدیب، دانش‌آموخته دانشکده افسری مصر و از بنیان‌گذاران سازمان اطلاعات و امنیت مصر به سال ۱۹۵۳ بود. او در سال ۱۹۶۰ به‌عنوان سفیر مصر در سوئیس انتخاب شد و از آن زمان، مسؤولیت حمایت از جنبش‌های مسلمان در لیبی، یمن، سودان، الجزایر و ایران را به‌عهده گرفت. او در سال ۱۹۹۰ با انتشار مدارکی به تشریح روابط دولت عبدالناصر با انقلابیون ایران پرداخت.  

در دوم فوریه ۱۹۶۳، الدیب با محمد ناصر قشقایی، از رهبران ایل قشقایی، در برن ملاقات کرد. ناصر قشقایی با اشاره به جمعیت یک‌میلیونی ایل قشقایی و نیروهای تحت فرمان خود، از دولت مصر طلب مساعدت کرد. در این گفت‌وگو، قشقایی به‌تفصیل به نقش روح‌الله خمینی در بسیج مردم علیه شاه و نقش جبهه ملی و سازمان‌های دانشجویی خارج از کشور و نقش ایل بختیاری و نیروهای کرد اشاره می‌کند و یکی از نشریات دانشجویی را به الدیب می‌دهد. الدیب در گزارش مفصلی به تشریح اطلاعاتی که دریافت کرده می پردازد. به گفته الدیب، درخواست‌های قشقایی عبارت بود از  تسلیحات اتوماتیک، آموزش نظامی نیروها، مبلغ صدهزار دلار برای هزینه‌های مبارزه مسلحانه و مبلغ یک میلیون دلار برای احتیاجات ایلات جنوب و تشویق آن‌ها به پیوستن به مبارزه و ضدیت با شاه.(۷) الدیب به قاهره بازمی‌گردد و شخصاً از دیدارش با قشقایی به عبدالناصر گزارش می‌دهد. عبدالناصر از او می‌خواهد تا اطلاعات جامعی درباره قشقایی و ارتباطش با جبهه ملی و دانشجویان ایران تهیه کند. در این دوران، سازمان اطلاعات مصر جلسات جبهه ملی در اروپا و فعالیت دانشجویان ایرانی را تحت نظر می‌گیرد و گزارش‌هایی تنظیم می‌کند.(۸)

دیدار بعدی، ۱۲ آوریل ۱۹۶۳ میان سیدعلی شریفیان رضوی  و الدیب در سفارت مصر در سوئیس رخ می‌دهد. شریفیان خود را نماینده محمود طالقانی و موظف به مرتبط‌کردن آزادی‌خواهان ایران با جمهوری متحده عربی معرفی می‌کند.(۹) الدیب در ژوئیه ۱۹۶۳ همچنین با حسن ماسالی، از اعضای سازمان‌های جبهه ملی ایران در اروپا، ملاقات می‌کند.(۱۰)

دست آخر، اوایل سپتامبر ۱۹۶۳، ابراهیم یزدی به‌عنوان یکی‌از رهبران انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و از نمایندگان نهضت آزادی ایران، به برن سفر می‌کند تا درباره چارچوب کمک‌های مصر به نهضت‌های اسلامی ایران مذاکره کند. الدیب از یزدی می‌خواهد که همراه او به قاهره برود و همچنین گزارشی تفصیلی از اندیشه و برنامه رهبران نهضت آزادی ایران، شامل توانایی‌های واقعی مبارزاتی و همه ملزومات نهضت تهیه کند.  

به روایت الدیب، ابراهیم یزدی گزارش کاملی از وضعیت، توانایی‌ها، اهداف و نیازهای نهضت‌های اسلامی در ایران را به‌صورت شفاهی به الدیب می دهد و او متن گزارش را مرقوم می‌کند.(۱۱) درنهایت با افزودن نظرات خود به گزارش، آن را به عبدالناصر می‌دهد.  

سه روز بعد، عبدالناصر در ملاقاتی با الدیب از موافقت اصولی خود برای مساعدت به ایرانیان خبر می‌دهد؛ اما نخست انتظار دارد موضع ایرانیان را درمورد هشت موضوع، به‌طور صریح و روشن بداند:  

۱- مدل حکومت پس از پیروزی انقلاب، با توضیح بنیادهای اجتماعی و اقتصادی آن

۲- شکل روابطشان با جامعه بین‌المللی

۳- موضعشان در قبال منافع بیگانگانی که اکنون در ایران حضور دارند  

۴- موضعشان در قبال ناسیونالیسم عربی

۵- موضعشان در قبال مسأله کردها

۶- موضعشان در قبال شیعیان عراق

۷- موضعشان در قبال اسرائیل

۸- «خلیج عربی»(۱۲) و تأثیر سیاست‌های شاه بر شرایط مرزها

او همچنین از الدیب می‌خواهد تا به‌همراه یزدی و شریفیان جزئیات طرح آنها را مرور و تأکید کند که برای تداوم مساعدت مصر، باید نشان دهند که توانایی کنش انقلابی بومی را دارند. ناصر همچنین مبلغ پنج‌هزار پوند استرلینگ برای هزینه‌های مقدماتی ایرانیان در اختیار الدیب می‌گذارد. چند روز بعد، ابراهیم یزدی گزارشی با دست‌خط خودش به الدیب می‌دهد که پاسخ پرسش‌های ناصر است (تصاویر ۲ تا ۵).  

 

تصویر شماره ۲

 

تصویر شماره ۳

 

تصویر شماره ۴

 

تصویر شماره ۵

 

درنهایت پنج‌نفر برای شروع آموزش‌ها در مصر معرفی می‌شوند: مصطفی چمران، ابراهیم یزدی، بهرام راستین، علی شریفیان و پرویز امین. در یکی از اسنادی که الدیب منتشر کرده است، میثاقی دیده می‌شود که در آن، این پنج‌نفر مواضع انقلابیون ازجمله نوع حکومت آینده، سیاست خارجی و داخلی و شرایط پس از پیروزی را شرح داده‌اند و امضای هر پنج‌نفر پای آن دیده می‌شود (تصویر ۶).  

 

تصویر شماره ۶

 

در سندی دیگر، طرحی با جزئیات کامل به نقل از ابراهیم یزدی، باعنوان گزارش عملکرد سماع (سازمان مخصوص اتحاد و عمل) دیده می‌شود که در آن، شبکه گسترده‌ای از رابط‌های داخل و خارج ایران در مصر، امارات، عراق و ایران، با ذکر اسامی و وظایف هرکدام، تشریح شده است. در بند دوم این گزارش به برقراری ارتباط میان رهبران نهضت آزادی در داخل و رهبران روحانی(مشخصاً آیت‌الله میلانی، شریعتمداری و خمینی) اشاره شده است. درمیان اسامی شبکه، نام‌های آشنایی ازجمله احمد حاج سیدجوادی و عباس سمیعی دیده می‌شود. همچنین در پایان، مبلغ ده‌هزار دلار برای هزینه‌های مربوط‌به شبکه درخواست شده است(تصاویر ۷ تا ۹). البته این مبلغ، تنها بخشی از مبالغی است که در این مدت دریافت شده است. درمجموع، بیش‌از نه رسید دریافت پول به امضای چمران، یزدی و شریفیان وجود دارد که مجموع مبالغ آن حدود ۹۰هزار فرانک سوئیس و ۳هزار دلار آمریکاست (تصاویر ۱۰ تا ۱۲). 

همچنین مفاد دوره ده هفته‌ای آموزشی در دسترس است که شامل نبرد چریکی، تخریب، عملیات سری، تعقیب و مراقبت، حفاظت اطلاعات، پروپاگاندا و برنامه‌های عقیدتی و سیاسی است.  

 

تصویر شماره ۷

 

تصویر شماره ۸

 

تصویر شماره ۹

 

تصویر شماره ۱۰

 

تصویر شماره ۱۱

 

تصویر شماره ۱۲

 

ج) لیبی

روابط انقلابیون ایران با لیبی، به‌واسطه ناپدیدشدن امام موسی صدر، بسیار پرفراز و نشیب بوده است؛ اما حتی این مسأله هم از تمایل قذافی به همکاری و مساعدت با نهضت‌های اسلامی ایران نکاسته بود. یکی از گزارش‌های سازمان اسناد انقلاب اسلامی به شرح سفر محمد غرضی و علی جنتی به لیبی و دیدار با قذافی می‌پردازد که در آن درباره احتمال عدم تمدید روادید خمینی در پاریس و نیاز به محل استقرار جدید، گفت‌وگو می‌شود. به‌نقل از علی جنتی، قذافی نه‌تنها حاضر به اسکان روح‌الله خمینی می‌شود، بلکه پیشنهاد کمک مالی و تسلیحاتی به انقلابیون را هم مطرح می‌کند. جنتی دریافت کمک مالی را رد می‌کند، اما درباره کمک تسلیحاتی می‌نویسد: «درباره اسلحه هم زیاد بحث نکردیم.»(۱۳) بعد از پیروزی انقلاب و در دوران جنگ با عراق، لیبی یکی از مهم‌ترین منابع تأمین اسلحه جمهوری اسلامی بود.  

 

فعالیت‌های تبلیغاتی و سیاسی در خارج از کشور

نهضت اسلامی مخالف پهلوی از منابع مالی قابل‌توجهی در داخل کشور برخوردار بود؛ اگرچه در برخی از موارد به‌ویژه برای تمویل نیروهای خود در خارج از کشور، به‌دشواری می‌توانست از منابع مالی داخل ایران بهره بگیرد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گزارش دیگری به سفر هاشمی رفسنجانی به اروپا و آمریکا برای سرکشی به اوضاع فعالان خارج از کشور می‌پردازد. هاشمی ابتدا به سوریه و سپس به لبنان یعنی مهم‌ترین مقرهای تأمین نظامی و مالی نهضت در خارج از کشور می‌رود و سپس در سفری به اروپا و آمریکا، یک بنیاد مالی جهت تأمین هزینه‌های فعالان خارج از کشور تأسیس می‌کند. به نقل از این گزارش، سرمایه این صندوق ازطریق ابوالفضل تولیت، یکی از ثروتمندترین روحانی‌های ایران و با تشکیل بنیاد طاهر تأمین شده است. ابراهیم یزدی در خاطراتش سرمایه این بنیاد را پانصد میلیون پوند برآورد کرده است.(۱۴)هاشمی در خاطرات خود می‌نویسد:  

«نیازی كه ما به نیروهای خارج داشتیم، این بود كه به‌عنوان پایگاه‌هایی مطمئن صدای ما را به دنیا برسانند، نیروهایی را كه امكان ماندنِ آنها در ایران نیست، جذب كنند و یا احیاناً نیروهایی را برای پاسخ به پاره‌ای نیازها به داخل بفرستند.

ایجاد چنین پایگاه‌هایی در خارج، نیاز به سرمایه دارد كه تأمین آن را نمی‌شد از نیروهایی كه در خارج بودند، انتظار داشت. آنها یا دانشجویانی بودند نیازمند، یا كسانی كه از ایران در جریان مبارزه فرار كرده بودند… كاری كه ما بعد از آن سفر اوّل (به خارج) انجام دادیم، عمدتاً جلب حمایت آقای تولیت بود.»(۱۵)

این درحالی است که حکومت ایران، امروز به‌شکلی سیستماتیک تلاش می‌کند تا مخالفان سیاسی خود در خارج از کشور را نیرویی بی‌اثر و ناآگاه از شرایط کشور جلوه دهد که حق مداخله در مسائل سیاسی مردم ایران را ندارند.   

 

حمایت از تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران

امروز بی‌تردید مهم‌ترین سلاح در نبرد تبلیغاتی جمهوری اسلامی با مخالفانش، عبارت «حامیان تحریم‌های خارجی» است. اتهامی که در انتخابات ریاست‌جمهوری مؤثرترین سلاح برای ساکت‌کردن منتقدان انتخابات بود.  

حتی کارزارهایی که برای بایکوت رویدادهای دولتی با هدف اعتراض به تبعیض، اجبار یا سرکوب شکل گرفتند، با خشونتی بی‌سابقه ازسوی حامیان حکومت کوبیده شدند و مهر ایران‌ستیزی خوردند.  

در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۷۶، مجله نیویورک‌ریویو دو نامه درباره ایران منتشر کرد. نامه نخست از گرگ ای. گورتن، معاون سردبیر نشریه پراکسیس بود که در آن به شهادت شجاعانه رضا براهنی در مقابل کمیسیون نظارت بر سازمان‌های بین‌المللی کنگره آمریکا علیه جنایات شاه ایران شهادت داد. او در نامه‌ خود، به اقامت شش ماهه‌اش در ایران و مشاهده نارضایتی عمیق و گسترده علیه شاه اشاره می‌کند. گورتن درنهایت پیشنهاد می‌کند که درمقابل سرکوب مخالفان در ایران، در آمریکا باید حرکتی درجهت «بایکوت فعالانه» حکومت شاه آغاز شود و «هرگونه ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با حکومت ایران متوقف شود». البته او در ادامه توضیح می‌دهد که منظورش بایکوت ازسوی روشنفکران و هنرمندان است.  

نامه دیگر از رضا براهنی، نویسنده، استاد ادبیات، از اعضای کمیته آزادی هنر و اندیشه در ایران و از برجسته‌ترین چهره‌های مخالف شاه در ایالات متحده است. او در همان ابتدای نامه‌اش با طرح گورتن اعلام موافقت می‌کند و در ادامه، هنرمندان و شهروندان آمریکا را تشویق میکند که به بایکوت همه‌جانبه ایران و فشار به دولت برای توقف فروش سلاح به ایران بپیوندند.  

او در ادامه با جزئیات و دقت، شرایط کشور را توضیح می‌دهد و از حجم فاجعه‌بار مهاجرت و فرار از ایران، سخن می‌گوید. براهنی از این‌که تعداد پزشکان ایرانی در نیویورک بیش‌از کل پزشکان داخل ایران، منهای تهران است، می‌نویسد. او از بی‌میلی متخصصان ایرانی برای بازگشت به کشور می‌گوید و همچنین رتوش و بزک‌کردن چهره حکومت شاه در عرصه بین‌المللی را به گرایش شرق‌شناسی و به‌ویژه ایران‌شناسی در غرب منتسب می‌کند که تصویری موهوم و نوستالژیک از ایران دارد و حاضر به دیدن فجایع حکومت نیست. او به پیشنهادی درباره بایکوت صنعت توریسم ایران اشاره می‌کند و همچنین از ملاقاتش با جان کیج، آهنگساز برجسته و مرس کانینگهام، رقصنده مشهور سخن می‌گوید که پس از شنیدن آن‌چه در ایران رخ می‌دهد، اعلام کردند که جشن هنر شیراز را بایکوت خواهند کرد.  

درنهایت براهنی نامه خود را چنین به‌پایان می‌برد:  

«بنابراین من با آقای گورتن هم نظرم. تمام جهان باید به بایکوت ایران  فراخوانده شود آن هم در تمام سطوح – نظامی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و آکادمیک. چنین بایکوتی با حمایت کامل مردم ایران مواجه خواهد شد.»(۱۶)  

در موردی دیگر در همان سال، نسرین پاکیزگی در یادداشتی آتشین خطاب‌به دانشگاه هاروارد، از پذیرش یک‌ونیم میلیون دلار برای طراحی دانشگاه رضاشاه در ایران، به‌شدت انتقاد کرده و با کنایه، «به دانشگاه دیگری اشاره می‌کند که شاه ایران بدون هیچ کمکی از دوستانش»، با انباشتن دانشجویان در زندان اوین ساخته است. او در پایان یادداشتش، ابراز امیدواری می‌کند که با اعتراض دانشجویان و اساتید، نه‌تنها هاروارد فعالیتش را در ایران متوقف خواهد کرد، بلکه دولت آمریکا نیز همین سیاست را درپیش خواهد گرفت.(۱۷)

در مرور رخدادهایی که ذکرشان رفت، من مشابهت‌های زیادی میان وضعیت فساد و سرکوب دیروز با امروز ایران می‌بینم. حتی به جرأت می‌توانم بگویم ابعاد و عمق سرکوب و فساد در ایران امروز، به‌مراتب فاجعه‌بارتر است. اما ازسوی دیگر، تمامی روش‌ها و ابزارهای مبارزه‌ای که در مواجهه با حکومت پیشین با صراحت و افتخار و گاه به‌طرزی مؤثر به‌کار گرفته می‌شد، امروز تابویی است که شکستن آن به‌معنای ننگ و نفرین ابدی است. پرسشی که در ذهن شکل می‌گیرد، این است که اگر تمامی این راه‌ها برای اعمال فشار به حکومت، به‌واسطه گفتمان تبلیغاتی خود حکومت، مذموم و ممنوع است، پس حقیقتاً چه راهی برای تعمیق و اثربخشی اعتراضات در ایران باقی می‌ماند؟    

 



پانوشت‌ها:

۱)مظفری، آیت؛ جریان‌شناسی سیاسی ایران معاصر، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۷، چاپ سوم، ص ۱۰۴

۲) جعفریان، رسول؛ جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳، چاپ چهارم، ص ۵۲۲

۳) ظریفی‌نیا، حمیدرضا؛ کالبدشکافی جناح‌های سیاسی ایران، تهران، آزادی اندیشه، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص ۵۸

۴) دنیای اقتصاد، واکاوی علل مخالفت بازاریان با حکومت پهلوی بخش ۳، تأمین کننده منابع مالی انقلاب، ش ۲۱۷۸، ۱۳۸۹/۶/۲۶

۵) مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بازخوانی حمایت‌های سوریه از ایران، کد خبر: ۲۲۳، ۲۲ آذر ۱۳۹۴

۶) تسنیم، کمک‌های سوریه به نهضت امام خمینی، ۱۴ آذر ۱۳۹۶

۷) فتحی الدیب، عبدالناصر و ثوره الایرانیه، ص ۲۶-۲۸

۸) همان، ۴۵-۵۲

۹) همان، ۳۱

۱۰) همان، ۳۶

۱۱) متن کامل گزارش در کتاب آمده است

۱۲) ناصر نخستین سیاستمداری است که برای «خلیج فارس» از تعبیر «خلیج عربی» استفاده می‌کند

۱۳) مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر ۱۱۹، ۲۰ آبان ۱۳۹۴

۱۴) ابراهیم یزدی، شصت سال صبوری، ص ۱۳۵

۱۵) خاطرات هاشمی رفسنجانی، سفر مجدد به اروپا ۱۳۵۴

16) Iran Boycott: An Exchange, Gregg E.‎ Gorton & Reza Baraheni, New York Review of Books, Nov 25, 1976

17) Nasrin PaKeezegi, Shah and his Great University, Harvard Crimson, 1976

 



 

امید شمس
نویسنده و حقوق‌دان
تازه چه خبر؟
سازمان حقوق بشر ایران به نقل از منابع آگاه از «مرگ مشکوک» شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در سلول انفرادی زندان تهران بزرگ خبر داد. برادر...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More