شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

«نظامِ» عزیزتر از «فرزند» و انتظار عبث افشاگری روحانی

 

آیا از حسن روحانی، فردی که هرگز معمای «قتل سیاسی» فرزندش را فاش نکرد، می‌توان انتظار داشت که در مجلس افشاگری کند؟

***

حسن روحانی، رییس دولت در نظام جمهوری اسلامی، روز ششم شهریور به مجلس رفت تا به پنج سوال نمایندگان مجلس شورای اسلامی پاسخ گوید. گروه عمده‌ای از افراد و جناح‌های نزدیک یا دل‌بسته به دولت، امید داشتند که او «کارشکنی»های جناح‌های مخالف را «افشا» کند و از موانع داخلی بر سر راه دولتش پرده بردارد.

روحانی خود این امید را در دل هواداران دولت کاشته بود. او در نامه‌ای که روز چهاردهم مرداد به علی لاریجانی نوشت، زمان و شرایط سوال از خود را نامناسب خواند و خطاب به رییس مجلس نوشت: «این امر می‌تواند فرصت خوبی باشد تا برخی از حقایق را برای مردم عزیز کشورم بازگو نمایم که آن‌ها صاحب واقعی کشورند و مشروعیت من و شما نیز از آراء آنها است.»

روحانی همچنین در یک مصاحبه تلویزیونی تصریح کرد: «زمانی که یک نماینده سوالی را مطرح کند، من می‌توانم راحت‌تر از زمانی که سخنرانی دارم و یا گفت‌وگویی انجام می‌دهم، به برخی نکات و مسائل اشاره کنم.»

به هر روی، روحانی در روز ششم شهریور، سخنان خود را با ارجاع‌دادن به «توصیه‌های رهبری» آغاز کرد و نه‌تنها دل مخالفان را در مجلس به‌دست نیاورد، بلکه هواداران خود را راضی نکرد. برخی تحلیل‌گران، سخنان او را «اشتباه در اشتباه» دانستند و نوشتند: «امروز روحانی هم چوب مجلس (اکثریت مخالفان) را خورد، و هم پیاز نارضایتی و رنجش افکار عمومی را.»

اما از قرائن این‌گونه برمی‌آید که نه‌تنها این بار، بلکه تا زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی، هواداران آقای روحانی از او «ساختارشکنی» نخواهند دید و جملات «افشاگرانه» نخواهند شنید.

 

مرگ مشکوک فرزند روحانی؛ یک «قتل سیاسی» مکتوم

اگر از ایوان جنوبی موسوم به «صحن شهدا» در حیاط مشرف به متروی بهشت زهرا بازدید کنید، سنگ مزاری را به‌نام محمد روحانی خواهید دید. او پسر بزرگ حسن روحانی است و از نخستین کسانی است که در مجموعه مقبره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی دفن شده است.

تاریخ مرگ او که به‌روایتی ۱۳۷۶ و به‌روایتی دیگر ۱۳۷۰ است، تنها موضوع مبهم پرونده درگذشت او نیست. دلیل مرگ او نیز طبق روایات موجود، از «خودکشی عشقی» با «کلت کمری» پدر، تا «لو رفتن انتقال اطلاعات محرمانه به مخالفان نظام ازسوی فرزند حسن روحانی و کشف آن توسط وزارت اطلاعات»، متفاوت است. در سال ۱۳۹۲ برخی هواداران دولت احمدی‌نژاد، ازجمله اکبر جباری، مدعی شدند که دست حسن روحانی «به خون پسرش آلوده است».

شاید معتبرترین روایت در مورد نحوه مرگ فرزند روحانی را حسین موسویان، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ارائه کرده باشد. او که معاون حسن روحانی در زمان تصدی ریاست شورای‌عالی امنیت ملی بود، به مجله تایم گفت که پسر بزرگ روحانی با انگیزه سیاسی به‌قتل رسیده است. به گفته موسویان، محمد در بیست‌وچند سالگی، در خانه‌ روحانی واقع‌در یک پایگاه نظامی در جنوب تهران، به قتل رسید. او در زمان قتل، دانشجوی خلبانی بود.

جزئیات این قتل هرگز فاش نشد. آن‌گونه که موسویان ادعا می‌کند، حسن روحانی پس از چند سال پی‌گیری ماجرا، «تصمیم گرفت تا سکوت کند و دنباله مسأله را نگیرد». روشن است که مصالحی بالاتر از حب فرزند، باعث شد تا حسن روحانی سکوت پیشه کند. شاید این همان باشد که «مصلحت نظام» نام دارد و روحانی عضو مجمعی برای تشخیص مصادیق آن است.

 

روحانی و رازهای سر به مهر دیگر

حسن روحانی در کنار سوابق دور و درازش در سیستم امنیت جمهوری اسلامی، ازجمله شورای‌عالی امنیت ملی و سرپرستی تیم مذاکره برای حل مسأله هسته‌ای ایران، پیشینه مذاکره با مقام‌های آمریکایی و اسرائیلی را نیز در دهه ۱۳۶۰ دارد.

او به‌عنوان معتمد اکبر هاشمی رفسنجانی، تلاش کرد تا در جریان خرید اسلحه از آمریکا که به رسوایی ایران-کنترا منتهی شد، اسرائیل را دور بزند، اما در دامی افتاد که امیرام نیر، افسر امنیتی اسرائیل، با کمک منوچهر قربانی‌فر، دلال نه‌چندان خوش‌نام اسلحه، برای او گسترانده بودند.

۳۲ سال پیش در چنین روزهایی، سی‌ام اوت ۱۹۸۶ (هشتم شهریور ۱۳۶۵)، روحانی به‌طور محرمانه در پاریس با امیرام نیر، مشاور نخست‌وزیر وقت اسرائیل در امور مبارزه با تروریسم، ملاقات کرد. به روحانی گفته بودند که طرف او یک مأمور آمریکایی است.

مفاد این مکالمه که ضبط شده بود، پس از مرگ امیرام نیر، در دست جودی شالوم نیر-موزس، همسر او قرار گرفت که دختر بنیان‌گذار روزنامه یدیعوت آخرونوت است. او این نوار را در اختیار ران بنی‌یشای، روزنامه‌نگار یدیعوت آخرونوت، قرار داد و مفاد آن در تاریخ ۱۵ ماه مه ۱۹۹۴ در این روزنامه به زبان عبری منتشر شد. گفتنی است که در آن زمان، حسن روحانی در سپهر سیاسی جهان، مهره‌ای مهم شناخته نمی‌شد و این مقاله، توجه خاصی را به خود جلب نکرد. اما امروز نگاهی به مفاد مکالمه می‌تواند از رازهایی سخن بگوید که روحانی در جریان سال‌ها کار امنیتی در سینه دارد.

او در بخشی از مکالمه، به نیر می‌گوید: «بدانید آنچه که تا حالا گفتم، همان است که رفسنجانی از من خواسته است تا بگویم. اگر این کار را نکنم، تحت فشار قرار خواهم گرفت. افراطی‌هایی مانند آیت‌االله خمینی و پسرش احمد خمینی در این اواخر، در ایران ما را رهبری می‌کنند. من تحت محاصره مخالفان هستم. شخصا چیزی برای خودم نمی خواهم... آنچه من می‌خواهم، منافع کشورم است. شما باید بفهمید که با چه کسی طرف هستید. اگر شخصیت خمینی را تحلیل کنیم، می‌بینیم که اگر شخصی قوی جلوی او بایستد، وی صد قدم به عقب می‌رود. اگر او قوی باشد و شخص مقابلش ضعیف بایستد، او صد قدم به‌پیش می‌رود. بدبختانه شماها قدم‌های غلط برداشته‌اید. با او نرم برخورد کرده‌اید. اگر کمی خشن‌تر عمل می‌کردید، حالا دست بالاتر را می‌داشتید. از خودتان قدرت نشان ندادید. تمامی میانه‌روها در کشورم بر روی طنابی نازک قدم برمی‌دارند... اما اول از هر چیز، شما باید به ما کمک کنید تا اسلام واقعی را در کشورمان پرورش دهیم و برای همین، ما نیاز به پول داریم و کمک شما؛ تا به این جنگ (با عراق) پایان بدهیم.»

کلیت بحث این نوار، مربوط به ماجرای ایران-کنتراست و مقاله مفصل دیگری را طلب می‌کند. بدون شک سطوح عالی رهبری سیاسی و سیستم امنیتی ایران، از این مکالمه و مندرجات آن که کپی‌اش در کتابخانه‌ها و بایگانی روزنامه‌های جهان موجود است، آگاه‌اند. اما این امر باعث نشده تا در اعتماد آیت‌الله خامنه‌ای نسبت‌به این چهره امنیتی نظام جمهوری اسلامی خللی وارد شود؛ چرا که او به‌خوبی از جریان ایفای نقش هاشمی-روحانی در حذف احمد خمینی و یارگیری‌های خارجی این ائتلاف خبر داشت.

سوال این‌جاست که آیا شخصی با این درجه از نفوذ و اطلاعات محرمانه، شخصی که نظام و کشور را از آن خود می‌داند، روزی در سپهر عمومی، سخنانی خواهد گفت که به «نظام» عزیزتر از «فرزند»ش ضربه وارد کند؟

 

شاگرد مکتب هاشمی رفسنجانی

حسن روحانی شاگرد مکتب اکبر هاشمی رفسنجانی است. شاید رفسنجانی را بتوان در صدر سکوت‌کنندگان «به‌خاطر مصالح انقلاب» جای داد. او همان است که قتل رفیق دیرین و صمیمی خود، حسن لاهوتی اشکوری، را که در زمان بازداشت به‌دست اسدالله لاجوردی صورت گرفت، نادیده انگاشت و به گریه بسنده کرد.

دو پسر لاهوتی، شوهران فاطمه و فائزه هاشمی بودند. اکبر هاشمی رفسنجانی به دو دختر خود و شوهرانشان گفت که به‌خاطر مصالح نظام و انقلاب، سکوت کنند. همان‌گونه که هاشمی به‌خاطر مصالح نظام، رازهای سینه‌اش را به‌زیر آب برد، احتمالاً روحانی نیز تا زمان برقراری نظام جمهوری اسلامی، همین روش را برخواهد گزید.

درطول تاریخ بشری، همواره انسان‌هایی بودند که بت‌هایی تراشیدند و از آن بت، انتظار معجزه داشته‌اند. بت روحانی را کسانی تراشیدند که با رأی‌دادن به او انتظار گشایش معجزه‌وار فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران را داشتند. همان‌ها اکنون از او انتظار دارند تا نظم موجود را با سخنانی پرشور در فضای عمومی به چالش بکشد. غافل از اینکه روحانی خود بخشی لاینفک از ساختاری است که تمامی مصائب امروز را به مردم ایران تحمیل کرده است. روحانی نه سرهنگ و نه حقوق‌دان، بلکه عصاره نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی است. او به‌سادگی خودزنی نخواهد کرد.

 

 

کامبیز غفوری
روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی
تازه چه خبر؟
سازمان حقوق بشر ایران به نقل از منابع آگاه از «مرگ مشکوک» شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در سلول انفرادی زندان تهران بزرگ خبر داد. برادر...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More