شش درس درمان لایه اوزون برای مهار گرمایش زمین
سی سال پیش در سال ۱۹۸۹ میلادی، ۱۹۷ دولت جهان استفاده از گازهایی را که به لایه اوزون آسیب میزد برابر «تفاهمنامه مونترال» ممنوع ساختند.
این اولین پیمان در تاریخ سازمان ملل متحد بود که تمامی کشورهای جهان به آن پیوستند و از آن تاریخ تاکنون، نزدیک به ۹۹ درصد گازهای مضر برای لایه اوزون از چرخه تولید خارج شدهاند.
نتیجه اینکه نگرانی از نابودی لایه اوزون همراه با جنگ سرد به تاریخ پیوست.
بااینحال، در لایه اوزون دو سوراخ در قطب شمال و قطب جنوب شکل گرفته است. وقتی این تفاهمنامه امضا میشد، یک سوراخ وجود داشت.
تازهترین تحلیل سازمان ملل میگوید سوراخ قطب شمال تا دهه ۲۰۳۰ و سوراخ قطب جنوب تا دهه ۲۰۶۰ میلادی ترمیم خواهد شد.
آنچه در اجرای تفاهمنامه مونترال گذشت چه درسی برای اجرای پیمان پاریس و مهار گرمایش زمین دارد؟
۱. زبان و تخیل اهمیت دارد
در سال ۱۹۸۵، تصویرهای ماهوارهای نازک شدن لایه اوزون را نشان میدادند. ولی آنچه در جو میگذشت به زبانی ساده برای مردم جهان گفته شد: انگار سقف خانه (یعنی سیاره خاکی) دارد فرو میریزد. این تصویر در لحظه در ذهن مردم نشست، هم فرو ریختنش و هم اینکه زمان چندانی باقی نمانده است. در مقابل، مشکلات اقلیمی همیشه با اشاره به مواردی مرتبط به آینده ترسیم میشوند، اغلب تصویر خرسهای قطبی با عبارتهایی چون «گرمایش جهانی» همراه میشود؛ اینها شفافیت لازم را ندارند.
۲. امنیت تقدم دارد
وقتی علم متوجه شد به احتمال زیاد گازهای کلروفلوئوروکربن یا انواع CFC دارند بر لایه اوزون تاثیر میگذارند، قبل از رسیدن به قطعیت علمی، همه دست به کار شدند، چون نابودی لایه اوزون به این معناست که محافظت زمین در برابر تابشهای خورشیدی برداشته شود، مردم سرطان بگیرند، کشت ناممکن شود و زیستبومهای اقیانوسی متلاشی شوند. به بیان ساده، کسی مکث نکرد تا روزه شکدار بگیرد. در مورد اقلیم هم میبایست همین اتفاق میافتاد، هرچند الان که علم اطمینان پیدا کرده است، لابیگریها جلوی اقدام قاطع را گرفته است.
۳. سرعت تاثیر میگذارد
دولتهای جهان در موضوع لایه اوزون اختلافهای جنگ سرد را کنار گذاشتند و در کنار هم متحد شدند. از اولین پژوهش مرتبط به اوزون در سال ۱۹۷۳ فقط ۱۶ سال گذشته بود که تفاهمنامه مونترال امضا شد. در مقابل، اولین پژوهش در موضوع گرمایش زمین به سال ۱۹۶۲ میلادی برمیگردد، بااینحال تلاشها در ریو دو ژانیرو در سال ۱۹۹۲، کیوتو در سال ۱۹۹۸ و کپنهاگ در سال ۲۰۰۹ به نتیجه نرسید و عاقبت پیمان پاریس در سال ۲۰۱۵ امضا شد.
۴. رهبرهای دولتها باید رهبری کنند
در دهه ۱۹۸۰، رهبرهای وقت یعنی جورج بوش پدر در آمریکا، میخاییل گورباچف در شوروی سوسیالیستی و مارگارت تاچر در انگلستان، آینده سلامت و پایداری زندگی در زمین را بر منافع تجاری مقدم شمردند. آنها به حرف لابیها گوش نکردند که میگفتند اول بگذارید علم به نتیجه برسد، بعد عمل کنید. هماکنون، دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا یا ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، علم را کنار میزنند و منکر تغییر اقلیماند و منافع صنعت سوختهای فسیلی را بر حرف دانشمندان مقدم میشمارند.
۵. هزینهاش تقسیم شود
حذف انواع گازهای سیافسی از چرخه تولید برای شرکتهای شیمیایی، تولیدکنندههای یخچال و انواع اسپریها هزینههای اقتصادی در بر داشت. کشورهای ثروتمندتر با مشکل کاهش مشاغل، بهروزرسانی فناوریها و دیگر مصائب اجرای این تفاهمنامه کنار آمدند ولی در کنارش به کشورهای فقیرتر هم کمک کردند تا با این تغییر همراه باشند. مشابه همین روش برای اجرای پیمان پاریس نیز میتواند اجرایی شود.
۶. ارزشش را دارد، خب انجام شود
برخی میگویند تفاهمنامه مونترال اجرایی شد، چون رهبران دولتها در آن زمان باهوشتر و مسئولیتپذیرتر بودند. بااینحال، ماجرا به این سادگی نبود. این پروتکل با پیشرفت علم چند مرتبه بهروز شد.
درحقیقت در سال ۱۹۸۹، رهبران دولتها از خطرهای گرمایش زمین آگاهی داشتند. جیم هنسن، دانشمند ناسا، در همان سال «با ۹۹درصد قطعیت» گفت این گرمایش «بهواسطه فعالیتهای صنعتی بشر» است. آنها میدانستند مهار گرمایش زمین در آن زمان سادهتر از ۳۰ سال بعد، یعنی امروز، است.
بوشِ پدر با شعار مهار تغییر اقلیم به انتخابات ریاستجمهوری وارد شد، ولی وقتی متوجه شد چقدر باید برای این مهار هزینه شود، مردد شد.
در گذر عمر ما، سوراخهای اوزون ترمیم میشوند، ولی هیولای تغییر اقلیم غرانتر میشود. این هیولا از دست ما عصبانی است. تفاهمنامه مونترال هنوز به ما یادآور میشود که اجرای سیاستگذاریهایمان ممکن است و سود تجاری نباید بر زندگی مردم مقدم باشد. همچنین گوشزد میکند که مشکلات جهانی راهحلهای جهانی دارند و هنوز میتوانیم به آیندهمان شکل بدهیم. مهم این است که چقدر بخواهیم بر اجرای این سیاستگذاریها مصر باشیم. در سال ۲۰۰۳ میلادی، کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، گفت تفاهمنامه مونترال «تنها موفقیت بینالمللی تا به امروز است»، متاسفانه این گفته همچنان صحت دارد.
*این مطلب ترجمهای آزاد از دیدگاه جاناتان واتس در گاردین است که با عنوان «چطور بحران اقلیمی را متوقف کنیم: شش درس از کمپینی که اوزون را نجات داد» منتشر شد.