شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

مهم‌ترین رویداد سال ۹۶: خیزش دی‌ماه و دستاوردهایش

 

مهم‌ترین رویداد سال 96 خیزش دی ماه این سال بود که در طی آن معترضان در حدود صد شهر به خیابان آمده و مبانی رژیم جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند. در طی این اعتراضات حدود پنج هزار نفر بازداشت، و 28 نفر کشته شدند. اگر انتظار خود را بالا نبریم و انحلال رژیم را تنها دستاورد این گونه اعتراضات تلقی نکنیم (که چنین نیست و چنین انتظاری نمی توان داشت) می توان به وجوهی که این اعتراضات آشکار کرده و در برابر چشمان همگان گذاشته نگاهی بیندازیم. اعتراضات دی ماه 96 بسیاری از مواضع بیان‌ناشده، خلط‌ها، ادعاهای واهی و توخالی و واقعیات جامعه‌ی ایران امروز را در برابر دید کسانی قرار می‌دهد که نمی خواستند و نمی خواهند آنها را ببینند. گریز از اظهارنظر از سوی کسانی که دهان بزرگی داشته و دارند و در زمان شرکت در انتخابات نمایشی و مهندسی‌شده همه را به "رای به نظام" تشویق می‌کنند، با توجیهات استثنایی این دستاوردها را پر رنگ‌تر می‌سازد.

 

  • در ادامه به ۱۳ دستاورد این خیزش اشاره می‌کنم:

 

۱) باطل شدن ادعای آزادی شبکه‌های اجتماعی: حسن روحانی گفته بود "دست وزیر ارتباطات روی دکمه فیلترینگ نخواهد رفت." بسته شدن تلگرام و اینستاگرام در روز چهارم اعتراضات علی‌رغم ادعاهای روحانی مبنی بر فیلتر نکردن آنها نشان داد که حکومت تا حدی مجاری ارتباطی را تحمل می‌کند که صدای اعتراضی در آنها شنیده نشود. همه‌ی عرصه‌ها در ایران آزاد هستند اما فقط برای تعریف و تمجید از مقامات و سیاست‌های آنها.

 

۲) عدم اتحاد مردم پشت سر روحانیون: حتی تا چند روز قبل از این اعتراضات ادعای چپ‌های اروپایی و امریکایی آن بود که مخالفت ترامپ با برجام مردم ایران را در پشت سر آیت‌الله‌ها متحد می‌کند. عدم این اتحاد در حمایت از روحانیون را در روزهای ۷ دی به بعد کاملا می‌توان در شعارهای معترضان مشاهده کرد. اتفاقا بیشترین فریادها علیه روحانیت شیعه و علی خامنه‌ای و مقامات عالی‌رتبه‌ کشور بود. نمی‌توان گفت معترضانی که در دی ماه ۹۶ به خیابان آمدند اکثریت مردم ایران هستند اما حرکت آنها نشان می‌دهد که جامعه‌ی ایران یک جامعه‌ی ازهم‌گسیخته و چندپاره است: گروهی اعتراضات را به کشورهای منطقه نسبت می‌دهند (عباس عبدی، اعتماد 11 دی 1396) بدون آن که هیج شاهد و دلیلی داشته باشد و گروهی دیگر حکومت را مسئول زلزله تلقی می کنند (آن هم بدون شاهد و دلیل). شواهد و دلایل در اینجا اهمیتش کمتر از اصل شقاق و شکاف در جامعه‌ی ایران است.

 

۳) حال ایران خوب نیست: اصلاح‌طلبان در دوران بعد از انتخابات شرایطی بسیار آرمانی از کشور عرضه می‌کردند. حسن روحانی حتی بعد از شروع اعتراضات چنین تصویری از کشور ارائه می کند: "وضع اقتصادی ما از وضع اقتصادی متوسط دنیا بهتر است." (ایلنا ۱۱ دی ۱۳۹۶)  اعتراضات دی‌ماه ۹۶ نشان داد که دست‌کم بخش‌هایی از مردم این شرایط را آرمانی نمی‌دانند. بخش‌هایی از مردم جهت‌گیری کشور را درست نمی‌دانند، چه آنها که در اعتراض به خیابان‌ها و میادین آمدند و چه آنها که نیامدند. حتی پروپاقرص‌ترین حامیان حکومت جهت‌گیری کشور را (از حیث اقتصادی) درست نمی‌دانند بدون این بتوانند اقتصاد و سیاست را در کشوری که همه‌‌ی منابعش در اختیار حکومت است جدا کنند. سخنان روحانی در واکنش به اعتراضات (در هیئت دولت و با اعضای مجلس، ۱۰ و ۱۱ دی ۱۳۹۶) در بخش‌هایی متضمن "بایدهای" تهی، و بخش‌هایی متضمن "تهدیدهای دشمن" و نظریه‌‌ی توطئه، در بخش‌هایی متضمن "وعده‌های توخالی" و در بخش‌هایی هم دروغ بود (مثل عدم خشونت آمیز بودن برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی در حالی که تا شب چهارم اعتراضات ۱۰ تن کشته شدند). عتاب و خطاب‌های او به وزرا نیز بی‌نتیجه است چون آنها نمی‌توانند کاری انجام دهند. او مردم را دعوت به شکیبایی می‌کند اما برای ابد. او می‌گوید مردم در چارچوب قانون اعتراض کنند اما قانون راهی برای اعتراض باقی نگذاشته است.

 

۴) بطلان حقوق بشری بودن اصلاح‌طلبان. اصلاح‌طلبان در در دو دهه‌ی اخیر در خارج از کشور خود را طرفدار حقوق مردم و حقوق بشر معرفی کرده و در داخل پشت اتاق‌های فرماندهان سپاه و مقامات بیت رهبری و اعضای شورای نگهبان منتظر دیدار با آنها هستند تا وفاداری خود را اثبات کنند (غیر از افرادی معدود مثل هاشم آغاجری و مصطفی تاجزاده که امروز محذوف هستند). در برابر اعتراضات اخیر، آنها نمی‌توانستند چند ماه بعد از تشویق مردم به مشارکت در انتخابات از معترضان حمایت کنند. آنها پس از ۷ دی به کلی در سمت سرکوب قرار گرفتند (نگاه کنید به بیانیه مجمع روحانیون مبارز در این مورد). بزرگ‌ترین دستاورد اعتراضات دی ماه ۹۶ آشکار شدن مواضع اصلاح طلبان در حمایت از سازمان سرکوب حکومت بود. اصلاح‌طلبان در دی ماه ۹۶ حتی بیش از اصولگرایان خواهان سرکوب سریع اعتراضات شدند. تقریبا همه‌ی اصلاح‌طلبان با عبارت‌های گوناگون می‌گفتند "سرخوردگی معترضان را کاملا درک می‌کنم؛ اما با وجود همه اینها، نمی‌توانم مسیر معترضان را تأیید کنم." (صادق زیبا کلام، شرق ۱۱ دی ۱۳۹۶). چون این اعتراضات از آشپزخانه‌ی اصلاح طلبان بیرون نمی‌آمد (هیچ وقت اعتراضات خیابانی از آشپزخانه‌ی آنها بیرون نیامده، حتی اعتراضات سال ۸۸. آن اعتراضات به آنها تحمیل شد) مسیرش را تایید نمی‌کنند یا دست بیگانه را در آنها هویدا می‌بینند. اصلاح‌طلبان یک بار برای همیشه باید روشن کنند آیا اعتراض جوان تاکستانی، درودی، خرم‌دره‌ای و ایذه‌ای را حق او می‌دانند یا نه. شنیدن گفتمان و ادبیات سرکوب از سوی اصولگرایان امری عادی به نظر می‌آید اما در این دوره، اصلاح طلبان با صدای بلندتری خواهان سرکوب معترضان شدند.

 

۵) امتیازات دینی هنجار پذیرفته‌شده نیست: روحانیت شیعه با سنگر گرفتن در پشت سر باورهای دینی امتیازات خود را پنهان می‌کرد یا چنین وانمود می‌کرد که مردم این امتیازات را پذیرا هستند. در اعتراضات دی ماه ۹۶ معترضان با شعارهای خیابانی و با شجاعت خود، این موضوع را به چالش کشیده و به دیگر شهروندان نشان دادند که امروز روحانیت شیعه به ثروتمندترین و برخوردارترین قشر جامعه تبدیل شده و حافظان جدی این امتیازات و رانت‌ها هستند. حتی یک روحانی شیعه در ایران از اعتراضات عمومی در سراسر کشور حمایت نکرد. این قشر، امروز از بیشترین منافع حکومت بهره می‌گیرد و از همه‌ی سیاست‌های آن دفاع می‌کند. امتیازات روحانیون علی‌رغم تفاوت دیدگاه‌هایشان برای مردم ایران عادی نشده است.

 

۶) جزیره‌ی ثبات به هم می‌ریزد: ادعای مقامات جمهوری اسلامی آن بوده که ایران در میان کشورهای منطقه باثبات‌ترین کشور از لحاظ امنیتی بوده اما هر شب در دهها شهر کشور معترضان به خیابان ریختند و رژیم هم قمه‌کش‌ها و بسیجی‌هایش را برای کتک زدن آنها بسیج کرد. آنها انتظار داشتند که دهها میلیارد دلار سرمایه‌ی ایرانیان را صرف توسعه‌طلبی در منطقه کنند و مردم هم برای آنها کف بزنند. از ۷ دی تا حدود دو هفته سراسر کشور شاهد حضور نیروهای امنیتی و پلیس و نیروهای ضدشورش بود. در شرایط ناامنی است که این همه نیرو در سراسر کشور پیاده می‌شود. حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ یک بار دیگر ثابت کرد که امنیت در ایران، گورستانی و شرایط کشور پلیسی است. بعد از ۷ دی افتخار دستگاه تبلیغاتی حکومت این است که از قول یک نشریه‌ی عربی نقل‌قول کند که اگر این اتفاق در کشورهای عرب می‌افتاد ده‌ نفر کشته می‌شدند (تابناک ۱۰ دی ۱۳۹۶) در حالی که در ایران ده نفر فقط تا شب چهارم اعتراضات کشته شدند. حتی نمی‌توانستند بگویند "ما کمتر می‌کشیم، پس بهتریم".

 

۷) آشکار شدن نگاه ملایمت‌آمیز چپ به اسلامگرایی: از نگاه بسیاری از گروه‌های سیاسی و تحلیلگران چپ، چون دولت ترامپ از اعتراضات حمایت می‌کرد بنابراین باید سکوت کرد یا اعتراضات را توطئه‌ی "استکبار جهانی و عوامل آن در منطقه" تلقی نمود. به همین جهت اعضای حزب دمکرات امریکا و رسانه‌های متمایل به چپ در روزهای آغازین اعتراضات در این مورد سکوت کردند یا از ترامپ خواستند در این باره سکوت کند (نگاه کنید به مواضع سوزان رایس یا یادداشت‌های روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز بدون آن که نظر متفاوتی با آن منتشر شود). به توجیهات یکی از سرسخت‌ترین عناصر ضدآمریکایی و ضداسرائیلی (حمید دباشی) در باب سکوت در مورد اعتراض‌ها نگاه کنید. او پس از آن که صدها ویدیو از اعتراضات در سراسر کشور منتشر شد گفت "اخبار منتشر شده هنوز قابل اعتماد نیست" (سایت الجزیره، ۱۰ دی ۱۳۹۶). دمکرات‌های امریکایی (مثل جان کری) با این توجیه که این لحظه به ایرانیان تعلق دارد (انگار عروسی برگزار کرده‌اند یا جشن فارغ‌التحصیلی آنهاست و شیرینی پخش می کنند) یا نباید مردم را در معرض امریکایی منسوب شدن قرار داد (توجیه سکوت اوباما و دوستان در سال ۸۸) در برابر جنایات حکومت سکوت پیشه کردند (متن نوشته‌ی هیلاری کلینتون از این جهت یک استثنا بود). چاک شومر و ننسی پلوسی رهبران دمکرات در کنگره در مورد این اعتراضات برای یک هفته سکوت کردند. سوزان رایس و وندی شرمن از مقامات روابط خارجی دولت اوباما به صراحت ترامپ را به سکوت دعوت می‌کردند.

 

روشن‌ترین توضیح آن است که تقریبا همه‌ی آنها با سیاست دولت اوباما همراه هستند که در برابر اعتراضات (سال ۸۸) سکوت و به خشنودسازی حکومت برای معامله اقدام می‌کرد. واکنش برنی سندرز نیز تنها حمایت از اعتراض و درخواست از دولت برای احترام به حق اعتراض بود (مثل روحانی) بدون توجه به این که هرگونه اعتراض در جمهوری اسلامی غیرقانونی تلقی می‌شود چون قانون، اعتراض را منوط به مجوز حکومت می‌کند و حکومت نیز مجوز نمی‌دهد. جالب است که دمکرات‌ها نمی‌دانند در ایران تظاهرات قانونی مخالف دولت و حکومت غیرممکن است. این نکته کاملا روشن است که سیاست طیف اوبامایی و سوسیالیست حزب دمکرات (بر خلاف طیف میانه‌ی آن که تحت تاثیر کلینتون‌هاست) در قبال ایران سیاست سکوت در برابر سرکوب، همکاری با لابی ایران و خشنودسازی اسلام‌گرایان شیعه در برابر اسلام‌گرایان سنی است.

 

۸) ایران مساوی جمهوری اسلامی و جناح‌های حکومتی نیست: از خارق‌العاده‌ترین خلط‌های حکومت آن بوده که "نظام" و ایران را مساوی معرفی می‌کرده است. مخالفت با حکومت و جمهوری اسلامی را ایران‌هراسی و مخالفت با تروریسم دولتی را مخالفت با مردم معرفی می‌کنند. عباس عبدی که پس از بروز اعتراضات به بوق تبلیغاتی سپاه تبدیل شد - چند دوره زندان ایشان را به توابی کاملا صادق تبدیل کرده - حتی تمدن ایرانی را مساوی با جمهوری اسلامی می گیرد: "باید با تمام توان نسبت به اغتشاش و تخریب، واکنش تند نشان دهیم. گمان نکنیم که این مساله فقط مشکل عده‌ای افراد در حکومت است. این انتقامی است که کشورهای مرتجع منطقه می‌خواهند از ایران بگیرند و لحظه‌‌شماری می‌کنند که تمدن ایرانی را نیز در وضعیت لیبی و سوریه و عراق ببینند. مشکل آنان فقط دولت و حکومت ایران نیست، مساله آنان تمدن و تمامیت ارضی ایران است" (اعتماد ۱۱ دی ۱۳۹۶). از هیچ نگاه تبیینی و تحلیلی نمی‌توان اعتراض به امتیازات روحانیت و قشر حاکم، فساد ساختاری و دیکتاتوری تمامیت‌خواهانه‌ی دینی جمهوری اسلامی را مخالفت با تمدن ایرانی تلقی کرد. عبدی چنان سخن می‌گوید که گویی معترضان از عربستان سعودی و اسرائیل به تمام شهرهای کوچک و بزرگ ایران فرستاده شده‌اند. گستردگی این تظاهرات نشان داد که ایران مساوی با جمهوری اسلامی نیست.

 

۹) تدبیر و امید به گاز اشک‌آور و گلوله تبدیل می‌شود: حسن روحانی از یک سو با هزار اما و اگر (منتفی‌کننده) می‌گوید "انتقاد و اعتراض در همه امور حق مردم است" (۱۰ دی ۱۳۹۶) و از سوی دیگر همانند همه‌ی عناصر امنیتی می‌گوید: "ملت ما یک اقلیت و گروه کوچک را که به ارزش‌های انقلاب توهین کرده و تخریب اموال عمومی کنند به خوبی جمع می‌کند" (۱۱ دی ۱۳۹۶). نتیجه‌ این سخن را در کشته شدن ۱۵ تن تا روز پنجم و ۲۸ تن تا روز آخر اعتراضات و سه کشته در زندان‌ها تحت عنوان «خودکشی» شاهد بودیم. در این سخنان نه تدبیری وجود دارد و نه امیدی. اصولا حکومت‌های پلیسی نمی‌توانند در جامعه امید ایجاد کنند و در رتق و فتق امور هم تدبیری از خود نشان نمی‌دهند. تدبیر آنها مشت آهنین است و امید آنها سرکوب.

 

۱۰) ماشین سرکوب به روحانیت و سپاه محدود نیست: پس از بروز اعتراضات ابتدا این اصلاح‌طلبان بودند که اعتراضات را به دسیسه و توطئه‌های داخلی و بعد خارجی نسبت دادند. معصومه ابتکار (در صفحه‌ی توئیتر خود) آشکارا مدیریت این اعتراضات را (همانند جنتی و مصباح در سال ۸۸) به عربستان سعودی نسبت داد. ابتکار زمانی که رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست بود عربستان را منشا گرد و غبار می‌دانست (تسنیم ۱۸ خرداد ۱۳۹۴) و در دی ۹۶ منشا اعتراضات سیاسی. معصومه ابتکار و عباس عبدی به خوبی می‌دانند که نسبت دادن هر حرکت اعتراضی به خارج، تلاش امنیتی‌ها و نظامی‌ها برای سرکوب هر چه شدیدتر آن است. اتفاقا هر دوی این افراد در سازمان‌های امنیتی جمهوری اسلامی کار کرده و با این ادبیات آشنایی دارند. عبدی و ابتکار همان راهی را رفتند که خامنه‌ای و روحانی سه دهه است دارند می‌روند: "وحدت ما تیری بود بر چشم آنها، پیشرفت ما برای آنها غیرقابل‌تحمل بود، موفقیت ما در دنیای سیاست و در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی برای آنها غیرقابل‌تحمل بود. موفقیت ما در منطقه برای آنها غیرقابل‌تحمل بود. شما می‌خواهید آنها انتقام نگیرند؟ شما می‌خواهید یک عده افراد را تحریک نکنند؟" (علی خامنه‌ای، ایلنا ۱۱ دی ۱۳۹۶)

 

محمد ابطحی رئیس‌دفتر دولت خاتمی و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز نیز اعتراضات را به خارج نسبت داد: "مقامات آمریکایی و اسراییلی و فرح پهلوی و والاحضرت! محمد بن سلمان سعودی و تکفیری‌ها با حمایت‌های کورشان باز هم دشمنی‌شان را با ملت ایران آشکار کردند" (تسنیم ۱۱ دی ۱۳۹۶). این که اصلاح‌طلبان تازه بعد از سه دهه به "بصیرت" مورد نظر خامنه‌ای دست یافته‌اند را باید به آنها تبریک گفت. نظریه‌ی توطئه ابزار مناسبی برای سرکوب است و همه‌ کسانی که به سرکوب رای می دهند بدان متمسک می‌شوند.

 

۱۱) تشدید اختلاف میان مقامات: بلافاصله بعد از شروع اعتراضات، جناح‌های سیاسی مشغول تسویه‌حساب علیه یکدیگر شدند. اصلاح‌طلبان آن را بر گردن طیف علم الهدی-رئیسی در مشهد انداختند و بخشی از اصولگرایان اتهامات را متوجه احمدی‌نژاد دانستند. حتی فرمانده سپاه یکی از مقامات سابق (احتمالا محمود احمدی‌نژاد) را متهم کرد که در "اغتشاش‌ها" دست داشته است.

 

۱۲) به حاشیه رفتن احمدی نژاد: پیش از بروز اعتراضات دی‌ماه ۹۶، احمدی‌نژاد و همراهانش در پی این بودند که بر موج خواسته‌های ناراضیان بالاخص در شهرهای کوچک سوار شده و افکار عمومی را متوجه خود سازند. پس از بروز این موج و شعارهای نافی رژیم "آخوندی"، احمدی‌نژاد و دوستانش که تا بن استخوان اسلام‌گرا هستند و از مواهب حکومت برخوردار، مجبور به سکوت شدند. این سکوت کامل آنها را از صحنه‌ی اعتراضات حذف کرد و اکنون به دشواری می‌توانند دوباره به صدای مخالفت با سه قوه در میان اقشار کم درآمد تبدیل شوند. احمدی‌نژاد پیش از شنیدن صدای معترضان نوید انقلاب در کشور را می‌داد اما وقتی انقلابیون به صحنه آمدند او صحنه را ترک کرد.

 

۱۳) مقابله با عادی‌سازی استبداد و تمامیت‌خواهی: حاکمان جمهوری اسلامی و جناح‌های درون حکومت (از جمله اصلاح‌طلبان) مدام در حال عادی‌سازی استبداد و تمامیت‌خواهی و سرکوب بوده‌اند. حرکت اعتراضی دی‌ماه موجب شد شبکه‌های اجتماعی مورداستفاده فیلتر شوند، دهها نفر در خیابان کشته شوند و چندین نفر هم در زندان‌ها سر به نیست شوند. اینها شرایط عادی نیست. مخالفان به خوبی توانستند عادی‌سازی را متوقف کرده و افکار عمومی را متوجه حکومت پلیسی و سازمان سرکوب حاکم بر ایران سازند.

 

 

تحلیلگر سیاسی و جامعه‌شناس
تازه چه خبر؟
گزارش‌های رسانه‌ای از مرگ شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در زندان تهران بزرگ خبر می‌دهند. منابع نزدیک به خانواده شاهین ناصری در گفت‌وگو با...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More