شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.
نقدی بر فیلم سینمایی مطرب

از ایران تا ترکیه، مرز بین خوشبختی و بدبختی یک مطرب

 

«تو زندگی آدم‌ها فاصله بین خوشبختی و بدبختی خیلی کمه، این می‌تونه یه روز باشه یا کمتر یا بیشتر. اما این فاصله برای من یک ماه بود، یک ماهی که مدام در زندگی من در طول این سال‌ها تکرار می‌شه... از هر کس و هر اتفاقی می‌ترسم و این ترس سال‌هاست که با منه... از گیت فرودگاه رد شدم، چه حس خوبیه رسیدن به چیزی که عاشقش بودی.»

این عبارت‌ها نخستین جمله‌هایی است که در فیلم سینمایی «مطرب» با صدای پرویز پرستویی (ابراهیم) در نقش اصلی فیلم شنیده می‌شود. سکانس نخست فیلم نیز در فرودگاه است و بازیگران با ترس و دلهره ممنوع الخروجی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، آن هم به‌خاطر خوانندگی در کاباره‌های تهران پیش از آغاز حکومت جمهوری اسلامی.

فیلم مطرب، به نویسندگی و کارگردانی مصطفی کیایی، فیلمی در ژانر کمدی‌ـ‌اجتماعی، این روزها روی پرده سینماهای ایران است. بین مخاطبان سینمای ایران، کمتر کسی است که در سال‌های اخیر فیلم‌هایی چون «چهارراه استانبول»، «بارکد» و «عصر یخبندان» را از این کارگردان ندیده باشد.

فیلم مطرب به دو دلیل اصلی، اول کارگردانی و نویسندگی مصطفی کیایی با  سوابق نسبتا موفقش در سینما و دوم، حضور یکی از ستارگان سینمای ایران یعنی پرویز پرستویی در نقش یک خواننده قبل از انقلاب در این فیلم کمدی، از همان روزهای نخست اکران با اقبال عمومی بالایی روبه‌رو شد، به‌طوری‌که در حال حاضر در صدر جدول فروش فیلم‌ها قرار دارد.

اما این فیلم از همان ابتدا با انتقادهای شدید منتقدان، به‌ویژه در رسانه‌های اصول‌گرا و حکومتی ایران، مواجه شد. بیشتر منتقدان معتقدند این فیلم سلیقه هنری مخاطب سینما را به‌شدت تنزل می‌دهد و در رده فیلم‌فارسی قرار می‌گیرد. بسیاری نیز با انتقاد از سوژه انتخابی کیایی در این اثر، او را به توهین و تحقیر فرهنگ ایران و اسلام متهم کرده‌اند و این فیلم را اثری تبلیغاتی برای کشور ترکیه و سیاه‌نمایی صرف از وضعیت فرهنگ و موسیقی در ایران دانسته‌اند.

اما باید بگویم به اعتقاد من، فیلم مطرب با همه کم‌و‌کاستی‌هایی که به‌ویژه در بخش فیلمنامه دارد، بازگو‌کننده مشکلات قشری از هنرمندان این کشور است که در درخشان‌ترین سال‌های فعالیت هنری‌شان، در سال ۵۷ و با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، یا ناچار به ترک کشور شدند یا خانه‌نشین و افسرده و کم‌کم فراموش شدند و استفاده از واژه‌ها و برچسب‌هایی چون خواننده‌ کاباره‌ای، مطرب و رقاص و اصطلاحاتی از این دست نمی‌تواند از عمق مشکلات ایجاد‌شده برای آنان در هر سبک و سیاقی که به تولید موسیقی می‌پرداختند کم کند.

مطرب داستان خواننده‌ای است که در روزهای نخست انقلاب، به جرم کار در کاباره بازداشت و سپس، خانه‌نشین می‌شود. او با رویای دوباره روی صحنه رفتن، به زندگی خود ادامه می‌دهد. سال‌ها بعد، دخترش همچون او سودای خوانندگی را در سر می‌پروراند، کاری که در ایران برای یک زن در سطوح عمومی ممنوع و جرم است. پسرش نیز به امید مهاجرت به آمریکا در ترکیه ماندگار شده است و در خانه یک خواننده زن ترک کار می‌کند.

ناگفته نماند که شیوه پردازش داستان، گره‌های ایجاد‌شده و ارتباط رویدادهای فیلم چنان ضعیف است که گاهی به پایین‌ترین حد قصه‌پردازی سقوط می‌کند. شخصیت بی‌دست‌و‌پا و ناتوان زیبا با بازی الناز شاکردوست در نقش دختر آقا ابراهیم، بلاتکلیفی محسن کیایی در نقش فواد، پسر آقا ابراهیم، و داستان تکراری یک عشق تصادفی و بدتر از همه، بازی یک خواننده ترک به نام عایشه‌گل جوشکن به‌عنوان الگویی برای تضمین فروش بالاتر، که اخیرا در بسیاری از فیلم‌های کمدی ایرانی از آن پیروی می‌شود، از جمله مواردی‌اند که برچسب «گیشه‌ای» و «بفروش» را نصیب این فیلم کرده‌اند.

با این حال، پرداختن به سوژه‌ای مانند مشکلات یک خواننده جوان پیش از انقلاب که قرار بود درست یک ماه بعد، یعنی در اسفند‌ماه، نتیجه تلاش‌هایش را با انتشار نخستین آلبومش ببیند، حتی اگر جدید نباشد، قابل تامل است، چرا که علی‌رغم تکراری بودن، هنرمندان ایرانی در چهل سال اخیر همواره با آن مواجه بوده‌اند و شاید بتوان گفت در میان هنرمندان، اهالی موسیقی بیشترین صدمه را دیده‌اند. فراموش نکنیم که یک فیلمساز داخل کشور قطعا نمی‌تواند در دفاع از مشکلات خواننده‌ها و اساتید برجسته آواز و موسیقی که پس از انقلاب، یا از ایران فرار کردند و در غربت به کارشان ادامه دادند یا افسرده شدند یا در ایران ماندند و گرد فراموشی بر آنان نشست فیلمی بسازد. یکی از محدودیت‌های سینمای ایران این است که آثاری از این دست فقط در صورتی جواز انتشار دریافت می‌کنند که در کنار بیان مشکلات این قشر، به تخریب چهره آنان و نشان دادن سطح هنری پایین کارشان پیش از انقلاب بپردازند. در غیر این‌صورت، چگونه می‌توان از فیلترهای گوناگون سانسورچیان و بازبینان و ممیزان سازمان‌ها و نهادها برای دریافت مجوز اثر سینمایی عبور کرد؟!

اما یکی دیگر از محورهای اصلی این فیلم، تصور رسیدن به آرزوهای حرفه‌ای در بیرون از مرزهاست که رگ غیرت برخی منتقدان ظاهرا وطن‌دوست را متورم کرده است و معتقدند سیاه‌نماییِ صرف از وضعیت فرهنگی ایران است. در حالی که نگاهی به افزایش روزافزون آمار خروج هنرمندان، ورزشکاران، اندیشمندان و نخبگان از ایران نشان از رویدادی دیگر دارد. لازم است یادآوری شود که اصولا این قشر در ایران هیچ‌گاه به دلایل اقتصادی و فشار تحریم‌ها حاضر به مهاجرت نیستند، چرا که مخاطب هنر و قلم و اندیشه آنان مردم هم‌زبان خودشان‌اند، پس در هیچ‌جای دنیا به‌اندازه وطنشان نمی‌توانند به رشد و شکوفایی برسند، اگر آن ایران ایرانی آزاد باشد.

به‌راستی چه فرقی دارد که خواننده‌ای بخواهد در کاباره بخواند یا در سالن کنسرت سه هزار نفره، به موسیقی «رو‌حوضی» علاقه‌مند باشد یا موسیقی دستگاهی. اگر هر هنر، هر اندیشه و هر بیانی آزاد باشد، چرا برخی باید کعبه آمال و آرزوهای خود را در خارج از مرزها جست‌و‌جو کنند. در سال‌های اخیر، فیلم‌های مختلفی با انتقاد از شرایط سال‌های نخست انقلاب و محدودیت‌هایی که پس از آن، تا امروز برای هنر و فرهنگ کشور روی داده، ساخته شده است، فیلم‌هایی که برای دریافت مجوز انتشار، ناچار به روی آوردن به یک کمدی سطح پایین‌تر شدند تا زیاد جدی گرفته نشوند و بتوانند از زیر بلیت ممیزها رد شوند.

آنچه فیلم‌هایی از این دست را به سمت گیشه‌ای شدن و پرداختن به داستانی ضعیف و شوخی‌هایی دم‌دستی سوق می‌دهد، بیشتر از آن‌که ضعف حرفه‌ای باشد، نتیجه محدودیت‌ها و حساسیت‌های موجود برای پرداختن موشکافانه و عمیق به سوژه‌هایی با محوریت انتقاد به سیاست‌های فرهنگی کشور است. آرزوی رهایی از کشوری با قوانین بی‌رحمانه اسلامی و جست‌و‌جوی موفقیت در ورای مرزها، حتی به‌قیمت پناهندگی، رویای آوازخوانی برای مردم در یک سالن کنسرت، آرزوی زنی برای خواننده شدن و در نهایت، رسیدن به این آرزوهای ساده در کشوری همسایه با شباهت‌های فرهنگی و حتی مذهبی، سوژه‌های کمیک، سخیف و گیشه‌ای نیستند.

در آخر، تنها این افسوس همچنان برجا می‌ماند که شاید با فیلمنامه‌ای منسجم‌تر و حذف برخی حواشی بی‌ارتباط، می‌شد فیلم مطرب را به سطح مورد‌پسندتری از نگاه مخاطبان حرفه‌ای رساند و آن را از زیر بار برچسب «گیشه‌ای» رها کرد.

 

روزنامه‌نگار
تازه چه خبر؟
گزارش‌های رسانه‌ای از مرگ شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در زندان تهران بزرگ خبر می‌دهند. منابع نزدیک به خانواده شاهین ناصری در گفت‌وگو با...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More