شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

آیا کشتن قاسم سلیمانی به بازنگری در سیاست‌های منطقه‌ای ایران منجر خواهد شد؟

وزارت دفاع آمریکا عملیات هدف قرار دادن قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، و همراهانش را «اقدامی پیشگیرانه» برای مقابله با حمله به نیروهای آمریکا و متحدانش در عراق عنوان کرد. مارک اسپر، وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا، یک روز پیش از این حمله، از وجود شواهدی گفته بود دال بر این‌که گروه کتائب حزب‌الله برای حمله‌های جدید به تاسیسات و نیروهای ایالات متحده آمریکا در عراق برنامه‌ریزی می‌کرده است. البته این عملیات آمریکا را می‌توان گامی در جهت محدود کردن بلند‌پروازی‌های منطقه‌ای ایران و تاکید بر محدودیت‌ها و حجم واقعی توانایی‌های جمهوری اسلامی در منطقه نیز تحلیل کرد.

قاسم سلیمانی نماد سیاست‌های منطقه‌ای توسعه‌طلبانه ایران تحت عنوان «محور مقاومت» و سمبل پروژه «هلال شیعی» در خاورمیانه به‌ویژه در کشورهای عرب منطقه بوده است. به گفته بسیاری از معترضان و منابع رسانه‌ای، حضور پر‌رنگ و پیوسته این اواخر او در لبنان و عراق برای انتقال تجربه چگونگی سرکوب تظاهرکنندگان به نیروهای سرکوبگر حامی ایران بوده است، به‌طوری‌که روش‌های سرکوب، ترور و بازداشت تظاهرکنندگان در عراق و لبنان تشابه کاملی با روش‌های نیروهای امنیتی در برخورد با معترضان در ایران داشته است.

باید یادآوری کرد سیاست منطقه‌ای ایران ضمن این‌که ابعادی توسعه‌طلبانه و فرقه‌گرایانه دارد، اهرمی برای فشار و چانه‌زنی با آمریکا و غرب نیز بوده است. در این سیاست منطقه‌ای، سپاه قدس و فرمانده‌اش فراتر از یک نیروی نظامیِ صرف بوده‌اند و در سیاست‌های داخلی و خارجی، به‌ویژه در چگونگی رابطه با آمریکا، نقشی تعیین‌کننده بازی کرده‌اند. در بسیاری از کشورهای منطقه، دیپلمات‌ها و سفرای ایران، که به‌ظاهر وظیفه نمایندگی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی را بر عهده دارند، از فرماندهان و منتسبان شناخته‌شده نیروی قدس سپاه، تحت فرماندهی قاسم سلیمانی، بوده‌اند و هستند.  

بر اساس اسناد افشا‌شده ویکی‌‌لیکس، قاسم سلیمانی در سال ۲۰۰۸، به دیوید پترائوس، فرمانده وقت نظامیان آمریکا در عراق، پیغام داده بود که هدایت سیاست‌های جمهوری اسلامی در افغانستان، لبنان، عراق و غزه بر عهده اوست. ژنرال پترائوس در مستند «فرمانده سایه، مغز متفکر نظامی ایران»، که اسفند‌ماه سال گذشته از شبکه بی‌بی‌سی پخش شد، تایید کرد که فرمانده سپاه قدس به او پیام داده بود که آمریکا باید مذاکره با «دیپلمات‌های ایرانی و دیگران» درباره مسائل عراق و سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی را فراموش کند.

البته پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه و یمن، هدایت سیاست منطقه‌ای ایران از سوی سلیمانی ابعاد بزرگ‌تری پیدا کرد که در این زمینه اخبار و گزارش‌های فراوانی نیز منتشر شد.

اما راهبرد جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در کشورهای عربی همجوار، دور کردن هر‌گونه تهدید و جنگ از ایران و کشاندن آن به درون این کشورها بوده است. در این راهبرد، کشورهای منطقه میدان جنگ نیابتی از طریق جنگ‌های نامتقارن با ایالات متحده آمریکا به‌عنوان قدرت نظامی اول جهان بوده و ایران این مناطق را «عمق استراتژیک» نامیده است. جمهوری اسلامی در چارچوب این راهبرد منطقه‌ای تلاش داشته و دارد با تضعیف کارکرد دولت این کشورها و ایجاد و گسترش گروه‌های شبه‌نظامی فرقه‌گرا بر اساس اصل وفاداری به ولایت فقیه، میدان مبارزه و رقابت، چانه‌زنی و هر‌گونه توافق احتمالی با آمریکا را در چارچوب جغرافیای سیاسی این کشورها مدیریت و اداره کند.

از این منظر، جمهوری اسلامی عملا فراتر از چارچوب‌های رسمی و سازوکارهای جا‌افتاده بین‌المللی مانند «دولت‌ـ‌ملت»، «مرزهای بین‌المللی»، «حکومت‌های ملی» و «عرف‌های دیپلماتیک» رفتار می‌کند. چنین رفتاری از سویی، نظم و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی را با چالش مواجه می‌کند و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی این اجازه را به خود می‌دهد که هر‌گونه انقلاب و اعتراض مردمی به وضع موجود در آن کشورها را به بهانه دخالت امپریالیسم و نیروهای فرامنطقه‌ای سرکوب کند و برای توجیه افکار عمومی داخل کشور، چنین سرکوبی را مبارزه برای حفظ تمامیت ارضی و دور کردن شبح جنگ از ایران اعلام کند.

در چنین چارچوبی است که سپاه قدس و فرمانده آن به منجی‌ها و سوپرمن‌هایی تبدیل می‌شوند که بود و نبود ایران به وجود آن‌ها وابسته می‌شود و هر‌گونه آسیب به آن‌ها به‌معنای خدشه به تمامیت و حیثیت ایران تفسیر و تحلیل می‌شود. تنها از این منظر است که می‌توان به قصاب دمشق در قتل‌عام یک میلیون سوری کمک کرد و چنین عملی را با ادبیات فرقه‌گرایانه «دفاع از حرم» نامید یا عراق را مانند جنگ‌های مذهبی قرون وسطایی به میدان نبرد شیعه و سنی تبدیل کرد و آن را «دفاع از عتبات عالیات» نام‌گذاری کرد. بی‌جهت نیست که اعتراض‌های گسترده اخیر در کشورهای موسوم به «عمق استراتژیک ایران» اغلب در مناطق شیعه‌نشین رخ داده است که نمایانگر بن‌بست در راهبرد منطقه‌ای ایران نیز به حساب می‌آید.

هدف قرار دادن قاسم سلیمانی به‌عنوان بازوی اصلی راهبرد منطقه‌ای ایران بدون شک با در نظر گرفتن وضعیت اجتماعی‌ـ‌سیاسی این کشورها بوده است، چرا که به نظر بسیاری از ناظران، پیش‌تر نیز فرمانده سپاه قدس از تیررس ایالات متحده آمریکا خارج نبوده و ارتش آمریکا توانایی شکار او را داشته است.

اما برخی ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی نیز به عزای کشته شدن قاسم سلیمانی نشسته‌اند و خود را داغدار او می‌دانند، تنها به این دلیل که او را قهرمان مبارزه با «داعش» می‌خوانند و نقش محوری در نابودی این گروه ستیزه‌جو را به او نسبت می‌دهند. البته قصه شکل‌گیری، چرایی و چگونگی گسترش و نحوه مبارزه و از بین بردن تقریبی خطرات این گروه اسلام‌گرای ستیزه‌جو داستانی طولانی است، اما خلاصه کردن پایان این داستان در شخصیت قاسم سلیمانی قبل از هر چیز تاثیر پروپاگاندای جمهوری اسلامی بر افکار عمومی داخل کشور را نشان می‌دهد و سوپرمن‌سازی‌های کلیشه‌ای رژیم‌های توتالیتر را یادآوری می‌کند.

در این زمینه، باید اشاره کرد که اساسا آبشخور گروه‌های اسلام‌گرای ستیزه‌جوی سنی‌مذهب تفاوت چندانی با ایدئولوژی شیعه‌گرای نظام جمهوری اسلامی ندارد، هر‌چند در نگاه اول، اختلاف مذهب می‌تواند تفاوتی عمده میان آن‌ها به نظر آید. رفتار گروه‌های شیعه‌ مسلح وفادار به جمهوری اسلامی در کشورهای عمق استراتژیک ایران اگر بدتر از داعش نبوده، هرگز بهتر از آن نیز نبوده است. به همین دلیل اغلب آن‌ها در شمار گروه‌های تروریستی بین‌المللی قرار گرفته‌اند و به جنایت علیه بشریت متهم شده‌اند. همچنین نباید از یاد برد که از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری داعش، واکنش به کشتار سنی‌های عراق به بهانه مبارزه با عقبه و حامیان نظام بعثی سابق بوده است، که قانون «ریشه‌کنی بعث (اجتثاث البعث)» ابعادی رسمی به چنین کشتاری داده بود.

شکل‌گیری داعش نشان داد که رفتار فرقه‌گرایانه و اقدام جمهوری اسلامی به تشکیل گروه‌های شبه‌نظامی مذهبی در کشورهای موسوم به عمق استراتژیک تنها به شکل‌گیری گروه‌های ستیزه‌جوی سنی‌مذهب می‌انجامد و کل فرایند سیاسی این کشورها را به سوی نظامی‌گری رهنمون می‌کند.

افزون بر آن، غلبه بر داعش و نابودی قلمروی حکومت آن تنها در چارچوب «ائتلاف بین‌المللی» امکان‌پذیر بود که در این ائتلاف، حملات هوایی کوبنده و پشتیبانی لجستیکی عظیم ارتش آمریکا نقشی محوری داشته است. کشتن رهبر داعش نیز به‌خوبی نشان داد که بدون وجود و نقش‌آفرینی نیروهای هوایی و اطلاعاتی آمریکا، شکست و فروپاشی داعش تقریبا ناممکن بود.

اما هدف عمده جمهوری اسلامی از نبرد با داعش، حفظ «محور مقاومت شیعی» بود، چرا که جغرافیای سیاسی داعش در منطقه‌ای شکل گرفت که عمق استراتژیک ایران نامیده می‌شد و از این لحاظ، برای جمهوری اسلامی تهدیدی ژئو‌‌استراتژیک به شمار می‌رفت. چنین حساسیتی مثلا در رابطه با گروه اسلام‌گرا و تندروی سنی‌مذهب طالبان وجود ندارد و جمهوری اسلامی روابط بسیار گسترده‌ای با این گروه برقرار کرده است، چرا که این گروه منافع ژئوپلیتیکی نظام شیعه‌گرای حاکم را تهدید نمی‌کند. این در حالی است که طالبان تنها گروه سنی‌مذهب افراطی بود که در مزار‌شریف افغانستان، دست به کشتار دیپلمات‌های ایرانی زد. 

با این تفاصیل، اعطای نشان «ذوالفقار»، به‌عنوان بالاترین نشان نظامی جمهوری اسلامی، به قاسم سلیمانی در اسفند ۱۳۹۷، به پاس نقش او در نابودی داعش، نادیده گرفتن تمام تلاش‌های بین‌المللی موثر در روند نابودی آن گروه ستیزه‌جو بود و در راستای قهرمان‌سازی‌های یک نظام تمامیت‌خواه دینی قابل تفسیر و توجیه است.

اما حذف قاسم سلیمانی پیام روشن دونالد ترامپ به سیاست‌های منطقه‌ای ایران و استفاده از گروه‌های نیابتی برای تهدید منافع آمریکا نیز بوده است. این حمله‌ تبعاتی بلند‌مدت برای سیاست «عمق استراتژیک» جمهوری اسلامی خواهد داشت و ایران را که در بدترین شرایط سیاسی، اقتصادی و امنیتی به سر می‌برد مجبور می‌کند در سیاست‌های منطقه‌ای خود بازنگری جدی کند. کشتن فرمانده سپاه قدس، به‌عنوان بازوی اجرا‌کننده سیاست‌های منطقه‌ای ایران، اصرار جمهوری اسلامی در جدا نگه داشتن پرونده هسته‌ای از پرونده سیاست‌های منطقه‌ای را کاملا مخدوش کرده است و به‌رغم مخالفت‌های پیشین ایران، شکل و چگونگی حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی را به موضوعی قابل گفت‌و‌گو تبدیل خواهد کرد. شاید با آگاهی از این امر بود که ترامپ هدف قرار دادن سلیمانی را اقدامی برای جلوگیری از جنگ به شمار آورد، نه اقدامی برای وقوع آن. 

تحلیلگر سیاسی
تازه چه خبر؟
منصور پوریان رییس شورای تامین دام کشور با اشاره به شرایط اقتصادی ایران و گرانی گوشت، اعلام کرد مردم «مصرف گوشت گوسفندی را تقریبا حذف کرده‌اند و حتی...More
هشت ماه پس از أغاز واکسیناسیون در ایران، وزارت بهداشت در دستورالعملی به مراکز واکسیناسیون، از مسئولان تزریق واکسن خواسته نسبت به صحت نوع واکسن تزریقی...More
محمد اسلامی، معاون ابراهیم رییسی و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفت این کشور اصرار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای نصب دوربین در مکان‌های صدمه‌دیده...More
مسعود شفیعی رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استان تهران با هشدار نسبت به سرعت افزایش جمعیت در شهرهای حاشیه تهران اعلام کرد: «در برخی از شهرهای...More
بر اساس نتایج تازه‌ترین نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) ۱۴/۲ درصد از شهروندان ایرانی بالای ۱۸ سال «اصلا تمایلی به زدن واکسن کرونا...More