تحریم حسن نصرالله پس از پیروزی در انتخابات لبنان: پیامها و پیامدها
در جدیدترین دور از تحریمهای حزبالله لبنان، وزارت خزانهداری آمریکا و شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، حسن نصرالله، دبیرکل این حزب و شیخ نعیم قاسم، جانشین او را تحت تحریمهای تازه قرار دادهاند. در بیانیه وزارت خزانهداری ایالات متحده، نام افراد دیگری ازجمله نام های حسین الخلیل، ابراهیم امین السید و هاشم صفیالدین در میان تحریمشدگان دیده میشود که همه از افراد ارشد حزبالله لبناناند. بنابه دستور مقامات این کشورها، اموال و حسابهای بانکی رهبران تحریمشده حزبالله توقیف میشود. این دور از تحریمها به دلیل انتساب این افراد به اقدامات تروریستی اتخاذ شده است.
پیشتر از این، تلاش می شد که شاخه نظامی حزبالله که حضور موثر در جنگ داخلی سوریه داشت، در فهرست تحریمها قرار گیرد. اما وزارت خزانهداری اینبار به وضوح تأکید کرده که این تحریم نشان از آن دارد که هیچ فرقی میان جریان سیاسی و جریان نظامی حزبالله لبنان نمیبیند و اینک شاخه سیاسی و حتی رهبریت حزب را هدف قرار داده است.
پیشتر نیز در فوریه امسال، آمریکا شبکه مالی این حزب ازجمله ۷مؤسسه مالی آن را مورد تحریم قرار داده بود.امریکا گفته بود این شرکتها در غنا، سیرالئون، لیبریا و لبنان مسقرند و توانسته با ردگیری آنها حتی در خارج از کشور، منابع درآمدساز حزبالله را شناسایی و هدف تحریمهای خود قرار دهد.
تحریمهای تازه پس از موفقیت حزب الله در لبنان
اما، آنچه از دور جدید تحریمها بهویژه گنجاندن دبیرکل و معاون حزبالله در فهرست تحریمها مستفاد میشود، این است که این تحریمها بیش از آنکه تحریمهای مؤثر بر این افراد باشد، پیامهای هشداردهنده به لبنانیها بهشمار میرود که اگر این افراد در مقامات تصمیمگیری لبنان قرار گیرند، دولت و نهادهای دولتی لبنان نیز تحت تحریمهای آمریکا قرار خواهند گرفت.
به عبارت دیگر، پیام این دور از تحریمها چیزی فراتر از خود تحریم است. این دور از تحریمها در حدود ده روز پس از انتخابات پارلمانی لبنان (۶ مه) صورت میگیرد که در آن حزبالله به یُمن ائتلافات موفقی که انجام داد، با احراز ۶۷ کرسی، موفقیت قابل توجهی در انتخابات بهدست آورد. حسن نصرالله این پیروزی را یک پیروزی «سیاسی و معنوی» توصیف کرد؛ در حالی که سعد حریری، رقیب او (مورد حمایت عربستان)، بهدلیل از دست دادن یک سوم کرسیها و احراز فقط ۲۱ کرسی، این انتخابات را یک شکست برای جریان المستقبل به رهبری خود برشمرد.
با پیروزی که حزبالله در انتخابات پارلمانی کسب کرد، طبیعی است که سهم بیشتری از قدرت را در کابینه مطالبه کند. این در حالی است که به دلیل تقسیم طایفهای قدرت در لبنان، نخستوزیر از اهل سنت خواهد بود و به احتمال زیاد، سعد حریری بهرغم کرسیهای اندکش، باز خود را نامزد نخستوزیری میکند. اقدام آمریکا و شش کشور عرب در تحریم مقامات ارشد حزبالله، عملاً به نفع سعد حریری (یا هر نخستوزیر سنی دیگر) تمام خواهد شد که به بهانه تحریم حزبالله مدعی شود دست گشادهای در انتخاب وزرا از میان نامزدهای حزبالله ندارد.
قطر و عمان همصدا در تحریم نصرالله
دیگر پیام این دور از تحریمها، اقدام مشترک شش کشور شورای همکاری خلیج فارس است که همگی حسن نصرالله و معاون او را در فهرست تحریمهای خود جا دادهاند. چنین اقدامی ازسوی عربستان و بحرین و امارات جای شگفتی ندارد؛ اما پیوستن قطر و عمان به این تحریمها قطعاً از نظر تهران موجب ناخرسندی است. عمان همواره جانب احتیاط را در روابط خود با تهران اتخاذ کرده و میکند. تحریم عالیترین مقام ارشد حزبالله و دیگر مقامات ارشد این جریان مورد حمایت ایران توسط عمان، عیناً رفتاری است که ریاض میپسندد، نه تهران.
از این همنوایی عمان با ریاض، روشن میشود که عمان چنانکه مورد انتظار جمهوری اسلامی است، جانب تهران را نمیگیرد؛ همچنانکه قطر نیز نگرفته است. تحریم حزبالله لبنان توسط قطر نیز بهنوبه خود تأمل برانگیز است؛ چرا که هم ینک این کشور خود تحت تحریمهای خفقانآور ازسوی عربستان و امارات و بحرین قرار دارد. مقامات قطری خود اعتراف کردهاند که با وضع تحریم بر دوحه، عربستان نه صرفاً بهدنبال تنبیه قطر، بلکه بهدنبال تغییر رژیم در این کشور بود. با چنین خصومتی از سوی ریاض و دوستی که تهران در کمک به قطر نشان داد، تحریم نصرالله توسط قطر، اقدامی دلسردکننده برای تهران است که پس از وضع تحریمها بر قطر، کریدور دریایی و هوایی خود را بر آن کشور گشود. این اقدام نجاتبخش ایران اینگونه مورد قدردانی قطر قرار گرفت که این کشور پس از ۱۸ ماه از فراخوان سفیرش از تهران، در شهریور ۱۳۹۶ سفیر خود را به تهران اعزام کرد.
بهدنبال اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه سعودی، و اعتراض تهران به اعدام او توسط عربستان، دوحه همسو با ریاض، ناخرسندی خود را با فراخواندن سفیرش از تهران نشان داده بود.
در پی بازگشت سفیر قطر به تهران، وزارت خارجه این کشور اعلام کرد که دوحه نهتنها بهدنبال عادیسازی روابطش با تهران است، بلکه از آن بالاتر، بهدنبال توسعه «همهجانبه» روابط دو کشور در تمامی زمینهها، از جمله همکاری نظامی و امنیتی است.
با چنین ریلگذاری در سیاست خارجیاش در قدردانی از تهران، اینک جای پرسش است که چرا قطر دست به تحریم مهمترین متحد جمهوری اسلامی زده است؟ چگونه شده که قطر دوباره همصدا با عربستان و امارات و بحرین شده است؟
شاید پاسخ را در خروج امریکا از برجام بتوان یافت که در ارزیابی قطر، این کشور برای همیشه نمیتواند پیوند خود با تهران را در ازای ناخرسندی آمریکا محفوظ بدارد و در نتیجه، هنگامیکه آمریکا حسن نصرالله را تحریم میکند و کشورهای عرب به آمریکا میپیوندند، قطر نیز بهتر است جانب خرسندی واشنگتن را برگزیند، نه تهران را.