انتحار کودکان؛ چه کسی مسئول است؟
کودکان از آسیبپذیرترین اقشار جامعه افغانستان محسوب میشوند و با تهدیدهای جدی و بیشماری روبهرویند. گروههای تروریستی و بهویژه طالبان به دلیل ایجاد و دوام جنگ، از عاملان اصلی تهدید و یا ایجاد زمینههای تهدید برای کودکان در این کشورند. گروه طالبان از کودکان افغانستان برای حملات انتحاری، حملات انفجاری، بمبگذاری، مینگذاری، انتقال مواد جنگی و جاسوسی استفاده میکند.
جمشید (نام مستعار) کودکی است که در جنگ رو در رو مقابل نیروهای امنیتی دولت افغانستان گرفتار شده است. نیروهای امنیتی دولت افغانستان جمشید را با تفنگی که در دست داشت، در استان بدخشان دستگیر کردند. بدخشان ولایتی در شمالشرقی افغانستان است. استان بدخشان کوههای مرتفع، رودخانههای خروشان و طبیعتی سبز دارد. جمشید در بدخشان سبز، درحالیکه از طبیعت زیبا لذت میبرد، با کار چوپانی، هزینه زندگی خانوادهاش را تأمین میکرد. طالبان با فریب و زور، او را به جنگ در برابر دولت تشویق کرد.
در یک مورد دیگر، ذکی (نام مستعار) میگوید یک ماه را با طالبان بوده است. ذکی پیراهنهای طالبان را شستوشو میکرده است. او میگوید که طالبان به زور و تهدید به این کار وادارش کردهاند.
زلگی (نام مستعار) ۱۲ سال دارد. او را سالها پیش در یکی از مرکزهای اصلاح و تربیت کودکان افغانستان دیدم.
مرکز اصلاح و تربیت افغانستان جایی است که کودکان دستگیرشده از صف مخالفان مسلح نظام افغانستان را در آنجا جمعآوری میکنند و به آموزش و پرورش آنها میپردازند.
زلگی میگفت با جلیقه انتحاری خود را به نیروهای امنیتی افغانستان تسلیم کرده است، اما مسئولان مرکز اصلاح و تربیت گفتند که این کودک پیش از انجام حمله انتحاری بازداشت شده است. هنوز روایت کودکانه و ساده زلگی را به یاد دارم. روایتی که از چگونگی پیوستنش به طالبان پرده برمیداشت؛ روایتی اندوهبار و سخت. زلگی میگفت در مدرسههای طالبان در پاکستان آموزش دیده است. به قول زلگی در بازویش پیچکاری شده تا به افغانستان بیاید و حمله انتحاری انجام دهد. هدف او، انجام حمله انتحاری علیه ولسوال (فرماندار) یکی از شهرستانهای جلالآباد بود؛ فرمانداری که عموی زلگی میشود. هر بار که درباره چرایی انجام عملیات انتحاری از او میپرسیدم، با صدای کودکانهاش میگفت که طالبان در بازوی او پیچکاری کردهاند و در بازوی طالبان، کافران؛ زلگی بیشتر از این نمیفهمید.
بسیاری از کودکانی که در مرکزهای اصلاح و تربیت کودکان افغانستان زندگی میکنند، پس از جرم سرقت، متهم به انجام جرایم علیه امنیت داخلی و خارجیاند. شمار این کودکان به ۱۳۲ تن در سراسر کشور میرسد. تقریباً تمام این کودکان از چگونگی پیوستنشان به طالبان، یک روایت دارند. تمام آنها میگویند که طالبان آنها را به زور یا با تهدید خانوادههایشان، با خود به جنگ بردهاند. تمامی این کودکان میپذیرند که ازسوی طالبان در جنگ، حملههای انتحاری و انفجاری، بمبگذاری، مینگذاری، انتقال مواد جنگی و جاسوسی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
سه سال است که در نوبتهای گوناگون فرصت دیدار با کودکان قربانی تفکر و عملکردهای طالبان را داشتهام. دولت افغانستان با همکاری برخی نهادهای بینالمللی، سعی میکند برای این کودکان امکانات زندگی، خدمات رواندرمانی و آموزش و پرورش را فراهم کند. طالبان و گروههای تروریستی اما در هر منطقهای که جا میگیرند، بسیاری از مکتبها و آموزشگاههای کودکان اعم از دختران و پسران را میبندند و یا آتش میزنند.
عبدالله (نام مستعار) کودکی است که با مینگذاری، جان چندین تن را گرفته است. او میگوید یکی از اعضای مهم طالبان که داییاش بود، او را با فریب و زور، وادار کرد که یک حلقه کنترل مین را در محلی که برایش مشخص کرده بودند، بگذارد. عبدالله مین را گذاشت و در اثر انفجار آن، چندین فرد بیگناه، ازجمله دو عضو از خانوادهای کشته شدند که عبدالله آنها را میشناخت. عبدالله برای کاری که کرده، بهشدت متأسف است. او میگوید بسیار ناراحت است و انتقام این کار را از داییاش میگیرد.
با این وضع، طالبان بهجای اینکه به این کودکان کتاب، قلم و کتابچه بدهند، تفنگ، گلوله و جلیقهی انتحاری دادهاند. استفاده ابزاری از کودکان در فعالیتهای تروریستی و سیاسی بر بنیاد قوانین افغانستان و قوانین بینالمللی جرم است؛ زیرا این کار سبب میشود تا زندگی یک کودک بیگناه و بیاختیار، با تهدید جدی روبهرو شود.
بر اساس قوانین افغانستان، شخصی که کودک را در کارهای نظامی جذب و یا در کارهای خدماتی کوچک و بزرگ نظامی از آنها استفاده کند، مرتکب جرم شده است و مجازات میشود. دولت افغانستان برای کسانی که در میان نیروهای امنیتی دولت، حتی زمینه استفاده از کودکان را با اسناد جعلی در یک گروه نظامی فراهم کنند، جزای بیشتر از سه سال زندان تعیین کرده است - البته که جزای استفاده از کودکان در گروههای نظامی با توجه به حالتهای استفاده از کودک فرق میکند.
با توجه به نگرانیهای روزافزون در پیوند با استفاده طالبان از کودکان در جنگ، نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما)، استفاده از کودکان در جنگ را نادرست خواند. او گفت که استخدام یا استفاده از کودکان در جنگ و حمله به مکتبها (مدرسهها) که یکی از مرکزهای آموزش کودکان در کشور است، خلاف قوانین بشری و بینالمللی است. یوناما به منظور جلوگیری از استفاده از کودکان در جنگ، در سال ۲۰۱۴، از کارزار بینالمللی «کودک، نه عساکر» استقبال کرد و درمورد استفاده از کودکان در جنگ افغانستان هشدار داد.
علاوهبر این، دولت افغانستان نیز با تعهد به قوانین اسلامی و قوانین بینالمللی، به این کارزار پیوست تا نشان دهد که اجازه نمیدهد از کودکان در جنگ استفاده شود.